رخدادهای زمین ساختی مزوزوئیک صفحه-3
رخداد ژوراسيك مياني (سيمرين مياني) : تا چندي پيش هنگامي صحبت از رويدادهاي زمينساختي سيمرين ميشد، تنها از دو حادثة سيمرين پيشين و سيمرين پسين نام برده ميشد كه اولي در اوايل ترياس پسين و دومي در مرز ژوراسيك – كرتاسه رخ داده و هر دو از نوع كوهزايي بودهاند.بررسيهاي زمينشناختي باختر طبس نشان داد كه ويژگي رسوبهاي موجود بين اين دو رويداد، به گونهاي است كه به آساني ميتوان آنها را در دو دورة رسوبي جدا جاي داد. نهشتههاي نخستين دورة رسوبي بيشتر از نوع شيل و ماسهسنگ زغالدار است در حالي كه سنگهاي دورة رسوبي دوم، مارن و سنگآهك و نشانگر محيطهاي دريايي با ژرفاي متوسط است. مرز دو دورة رسوبي موردنظر با يك رويداد زمينساختي مشخص است كه نخستين بار به نام رويداد زمينساختي باتونين معرفي شد (آقانباتي، 1975، آقانباتي و سعيدي، 1360). با توجه به كاربرد زياد واژههـاي سيمرين پيشين و سيمرين پسين در زميـنشناسي ايــــران، براي اين رويــداد، نام «سيمرين مياني» مناسبتر است (آقانباتي، 1371). بررسي چينهشناسي، ماگماتيسم و دگرگوني ژوراسيك ايران گوياي آن است كه رويداد سيمرين مياني رويدادي كوهزا است كه با چينخوردگي، تكاپوي آتشفشاني، جايگيري تودههاي نفوذي و حتي دگرگوني همراه است. همين يافتهها حاكي است كه بسياري از نشانههاي منسوب به رويداد سيمرين پسين، در واقع از پيامدهاي سيمرين مياني است و به احتمال زياد، بر خلاف برداشتهاي پيشين، سيمرين پسين تنها خشكيزا بوده است. گفتني است كه زمان اين رويداد، در ايران مركزي و ايران شمالي يكي نيست. در ايران مركزي (كرمان) نهشتههاي شيلي – ماسهسنگي زير سطح دگرشيبي (سازند هجدك) داراي سنگوارههاي جانوري دريايي به سن باژوسين – باتونين است (هوكريده و همكاران، 1962). در ناحية كلمرد (باختر طبس) نخستين لايههاي آهكي پيشرونده (سنگآهك پروده) آمونيتهاي باتونين مياني – پسين دارد، لذا رويداد سيمرين مياني بايد در آشكوب باتونين روي داده باشد.
در كوههاي البرز، به استثناي ناحية طالش، نشانههاي رويداد سيمرين مياني را ميتوان در حد فاصل رسوبهاي پسروندة باژوسين زيرين (گروه شمشك) و نهشتههاي پيشروندة باژوسين بالايي (سازند دليچاي) ديد. به همينرو در البرز، اين رويداد به سن پيش از باژوسين بالايي است (سيدامامي، 1990) و از اين رو بايد پذيرفت كه سيمرين مياني در همه جاي ايران هم زمان نيست. اما پرتوسنجي بعضي تودههاي نفوذي مرتبط با اين رويداد، نشانگر سن 165 تا 175 ميليون سال است. از آن جمله گرانيت شيركوه به سن 8 ± 176 (فورستر، 1978)، گرانيت سُرخ كوه در مركز لوت به سن 165 تا 170 (تركيان و همكاران، 1984)، گرانيت عروسان 165 (ريير و محافظ، 1970 و هوبر، 1977)، گرانيت ماسوله به سن 10 ± 175 (كرافورد، 1977) كه همگي به آشكوب باتونين اشاره دارند.مهمترين تأثير رويداد سيمرين مياني بر زمينشناسي ايران عبارتست از:
توقف در رسوبگذاري: در بخش گستردهاي از ايران شمالي و ايران مركزي، ايست رسوبي و چرخة فرسايشي آشكاري در بين رسوبهاي ژوراسيك مياني وجود دارد. در البرز جنوبي، رسوبهاي باژوسين زيرين (بخش پاياني گروه شمشك) از نوع سنگهاي پسرونده است، در حالي كه نهشتههاي باژوسين بالا (پاية سازند دليچاي) پيشرونده و دريايي است. اگرچه زمينشناساني مانند آسرتو (1966) و آلنباخ (1966)گذر نهشتههاي آواري گروه شمشك به رسوبهاي دريايي سازند دليچاي را تدريجي دانستهاند، اما:
* در نواحي زيرآب، شمال باختري سمنان، جنوب خاوري فيروزكوه، سازند دليچاي با واسطة يك واحد آواري از كنگلومراي كوارتزي و يا ماسهسنگ بر روي رسوبهاي كهنتر نشسته است.
* در شمال قزوين مرز پاييني سازند دليچاي با گروه شمشك دگرشيب است (آنلز و همكاران، 1975).
* در شمال نشل، 10 متر ائوليت آهندار در پاية سازند دليچاي وجود دارد (اشتايگر، 1966).
* در شمال روستاي جرات (منطقة فيروزكوه) حدود 30 متر رُس سُرخ آهندار در پاية سازند دليچاي گزارش شده است (اشتايگر، 1966).
* تفاوت رخسارة رسوبي گروه شمشك (آواريتر) و سازند دليچاي (دريايي) بسيار ناگهاني است.
* در جنوب خاوري البرز (ناحية جام) دگرشيبي موازي روشني در پاية سازند دليچاي وجود دارد (علوي ناييني، 1972).
موارد ياد شده شواهدي بر ناپيوسته بودن و ايست رسوبي حاصل از رويداد سيمرين مياني بين گروه شمشك و سازند دليچاي است.در ايران مركزي نشانههاي ايست رسوبي سيمرين مياني روشنتر است و ميتوان آن را در گسترههاي وسيعي از شمال كرمان تا ناحية جام (خاور سمنان) ديد. در اين نواحي به رسوبهايي كه پس از اين ايست رسوبي برجا گذاشته شدهاند، سنگآهك پروده گفته شده كه در منطقة طبس، شيرگشت، كلمرد، آبدوغي و راور، با دگرشيبي موازي و در برخي نقاط از جمله 40 كيلومتري شمال طبس (پهلوي خاوري كوه اشلون) با دگرشيبي زاويهاي سنگهاي كهنتر ژوراسيك را ميپوشاند و حتي گاهي رسوبهاي پيشروندة باتونين به دليل نبود نهشتههاي ترياس بالا – لياس (گروه شمشك) سنگهاي كهنتر از لياس {دونين (علوي ناييني، 1972) كربنيفر و ترياس مياني (روتنر، 1968)} را پوشانده است.
در كوههاي كپهداغ، دگرشيبي بين نهشتههاي باژوسين بالايي (سازند كشفرود) و سنگهاي ترياس بالايي (سازند ميانكوهي) ميتواند در ارتباط با رويداد سيمرين مياني باشد.