پلوتونيسم اليگوسن در منطقه هشجين و اهميت اقتصادي آن

خلاصه مطالب:
     توده هاي نفوذي حد واسط تا اسيد زون آتشفشاني- رسوبي ترشير منطقه هشجين به عنوان بخشي از زون آتشفشاني – رسوبي ترشير البرز غربي- آذربايجان نهشته هاي آتشفشاني و آذر آواري ائوسن را قطع كرده و توسط نهشته هاي آهكي و مارني ميوسن زيرين ( بورديگالين) با اگر دگر شيبي فرسايشي پوشيده مي شود.
   توده هاي منفرد كوچك بخش شمال خاوري چهار گوش هشجين در يك راستاي NW-SE و در مسير رودخانه قزل اوزن در عمق بيشتري جايگيري كرده و در اطراف آنها دگر سانيگرمايي و كاني سازيهاي وابسته مشاهده مي گردد. توده هاي بخش مركزي و جنوبي محدوده مذكور در تراز بالاتري جايگزين شده و فاقد زونهاي دگر ساني گرمابي وسيع مي باشند.
   اين توده ها ويژگي گرانتيوئيدهاي تيپ I حواشي فعال قاره اي را دارا بوده و از انواع بعد تكتونيك بشمار مي آيند. اين نوار آتشفشاني- رسوبي محصول تصادم قوس- قاره بوده و در يك حوضه كششي پشت قوس در حواشي فعال قاره اي تكوين يافته اند. ( علوي 1996)
  
   پيش گفتار:
     چهار گوش هشجين بين طولهاي جغرافيائي شرقي 48 درجه تا و عرضهاي جغرافيائي شمالي 37درجه تا محدود شده است. بخش عمده رخنمون سنگي اين چهار گوش متعلق به سنگهاي نوار ماگمايي ترشير زون البرز غربي- آذربايجان بوده و در بخش شمال خاوري آن مجموعه اي از سنگهاي رسوبي پائوژن و كرتاسه بر روي واحدهاي آتشفشاني و آذرآواري ائوسن و اليگوسن رانده شده اند. راندگي از شمالشرق به سمت جنوب غرب در نهشته هاي ائوسن و اليگوسن و ساختارهاي تكتونيكي آنها تأثير داشته و سطوح محوري تاقديسهاي موجود در آنها را به سمت NE شيبدار كرده و در نهايت چينهايي با يك يال خوابيده را تشكيل داده است.
   انديسهاي معدني متعدد فلزي و غير فلزي در نقاط مختلف اين چهار گوش و مناطق مجاور، تنوع ماگماتيسم و پتانسيل بالاي منطقه به جهت زايش كانسارهاي تيپ مس يا طلا پورفيري محرك اصلي در تعيين پتروژنز توده هاي نفوذي اين منطقه بوده است.
بحث:
      نوار آتشفشاني – رسوبي ترشير البرز غربي- آذربايجان با روند عمومي NE-SE محصول فازهاي كششي پيرنه است كه بدنبال فاز فشارشي لاراميد حادث شده است و آتشفشاني ائوسن عمدتاً از تيپ زير دريائي است.
بدنبال فعاليت زير دريائي ائوسن، نهشته هاي آذرآواري و آتشفشاني با مشخصه حدواسط تا اسيد با دگرشيبي زاويه اي اندك( حدود 20درجه)، واحدهاي ائوسن را پوشانيده اند و هر دو مجموعه توسط توده هاي نفوذي نيمه عميق با تركيبي در حد مونزوديوريت، كوارتز- مونزوديوريت، مونزوگرانيت، كوارتز مونزونيت و كوارتز سينيت مورد تهاجم قرار گرفته اند. توده هاي نفوذي با تركيب و وضعيت زمين شناسي مشابهي در منطقه ساوه توسط (كايا و همكاران 1978) بروش K-Ar سن يابي شده اند كه برابر 2±37 ميليون سال تعيين شده است.
همبري اين توده ها با سنگهاي درونگير شارپ بوده و دگرگوني مجاورتي در حد رخساره آلبيت – اپيدوت هورنفلس در حاشيه آنها مشاهده مي گردد. آنكلاوهاي موجود در آنها زير دانه مافيك و ندرتاً فلسيك بوده و زينوليتهائي از سنگهاي آتشفشاني و آتشفشاني آواري در بخشهاي حاشيه اي اين توده ها مشاهده مي گردد. اشكال عدسي شكل و تخم مرغي آنكلاوها نشانگر تغيير شكل ناشي از جريان ماگما و به تبع آن اعمال نيروهاي برشي در حين جايگيري مي باشد. بهمين ترتيب آنكلاوهاي زاويه دار انعكاسي از تغيير شكل در حالت جامد و يا در شرايط جريان ماگما با گرانروي بالاست.
توده هاي نفوذي از انواع ساب سولووس بوده و ويژگيهاي كاني شناسي و بافتي نشانگر وجود فاز بخاري با فشار بالا در ماگماي مولد اين توده ها مي باشد. بررسيهاي ژئوشيميائي اين توده ها نشان مي دهد كه اغلب آنها داراي مشخصه متاآلومين بوده و تعداد محدودي از آنها ويژگي پرآلكالن نشان مي دهند.در دياگرامهاي Sio2-K2o اغلب نمونه ها در محدوده سريهاي با پتانسيم بالا و شوشونيتي قرار مي گيرند و متعلق به انواع I مي باشند. بررسي تغييرات عناصر اصلي و كمياب نشان از آلايش با مواد پوسته اي و اختلاط ماگمائي دارد كه اين امر از طريق مطالعات بافتي نيز به اثبات رسيده است.
قرابت زماني و مكاني توده هاي نفوذي منطقه هشجين با سنگهاي آتشفشاني همراه و همخون، ويژگي متاآلومين تا پرآلكالين توده ها، وجود زونهاي دگرساني گرمابي وسيع در اطراف آنها و ويژگيهاي بافتي و كاني شناسي اين توده ها نشان مي دهند كه آنها متعلق به گرانيتوئيدهاي تيپ I بوده و در رده بندي گرانيتوئيدها بر اساس اكسيدهاي عناصر اصلي ( مانيار و پيكولي1989) در محدوده گرانيتوئيدهاي قوسهاي حواشي فعال قاره اي و گرانيتوئيدهاي مرتبط با بالا زدگي پوسته قاره اي بعد از تصادم قرار مي گيرند و تطابق جالبي با زير گروه C از گرانيتوئيدهاي مرتبط با قوسهاي آتشفشاني دارند.
غني شدگي بالا از عناصري نظير Th,Ba,Rb,K انعكاسي از نقش پوسته قاره اي در تحولات ماگمائي بوده و به عنوان تسلط پوسته اي از آن ياد شده است (هاريس و همكاران 1983). آنومالي منفي و مقادير اندك عناصري نظير Hf,Zr,Ce اغلب در توده هاي مناطق تصادمي قاره – قاره وبعد از تكتونيك مشاهده مي گردد كه از ويژگيهاي ژئوشيميائي توده هاي منطقه محسوب مي شود. گرانيتوئيدهاي بعد تكتونيك مناطق تصادمي محصول ذوب پوسته تحتاني دراثر استقرار دياپيرهاي گوشته اي اند كه ويژگيهاي گرانيتوئيدهاي داخل صفحات (WPG) و برخي از انواع قوسهاي آتشفشاني (VAG) را بطور همزمان منعكس مي سازند. دياگرام عنكبوتي رسم شده براي توده هاي نفوذي منطقه تشابه جالب آنها را با انواع قوسهاي آتشفشاني حواشي فعال قاره اي ( نظيرشيلي) و تا حدودي با انواع داخل صفحات بعد از تصادم را نشان مي دهد.

نتيجه گيري:
     زون ماگمائي مذكور از شمال به فرو افتادگي خزر كه يك حوضه كششي پشت قوس فرض شده ( زونن شاين و لوپيشون 1986) محدود شده و از جنوب غرب به كمان ماگمائي تبريز- بزمان محدود مي شود. اين نوار محصول فرورانش يك حوضه كششي پشت قوسي است كه بين جزاير قوسي تبريز- بزمان و بلوك قاره اي البرز واقع بوده و در اثر فروانش آن به سمت شمال و شمالشرق و احتمالا با يك حركت دوراني ( به علت زاويه موجود بين نوار ماگمائي تبريز- بزمان و زون ماگمائي البرز غربي – آذربايجان) تصادم قوس- قاره انجام شده و برخي از فعاليتهاي جوان اين نوار را نيز مي توان به اتساع و بالا زدگيهاي بعد از تصادم نسبت داد.

  منابع:
     1- شنگور. ام. سي (1373) سير تكامل تكتونيكي كمربندهاي كوهزائي تتيسي خاورميانه در پالئوزوئيك پسين و مزوزوئيك، ترجمه شيخ الاسلامي، م. فصلنامه علمي علوم زمين، شمارة 12، 44 تا 63
   2- مؤيد. م. (1370) بررسيهاي پتروگرافي و پتروشيمي سنگهاي نوار ولكانو – پلوتونيك منطقه طارم در ارتباط با ژنر مس، رساله كارشناسي ارشد زمين شناسي، گرايش پترولوژي، دانشگاه تبريز – 210 ص
   3- نوگل سادات، (1373)، عناصر ساختاري اصلي شمال باختري ايران (آذربايجان)، گردهمائي زمين شناسي و معدني شمال غرب ايران، دانشكدة كشاورزي، دانشگاه تبريز.


   4-Alavi. M. (1996) Tectonostratigraphic synthesis and structural style of the Alborz Mountain System in Northern IRAN. J. Geodynaomic. 21: 1-33.
   5- Barbarin. B. (19900) Granitoids: main Petrogenetic classifications in Relation to origin and tectonic setting. Geol. j. 25, 227-238.
   6-Brown P, E., Chappell B. W. (1992) the origin of Granites and Related Rocks. Second Huttom symposium. 506pp.
   7- Didier J., Barbarin B. (1991) Enclaves and Granite Petrology. Elsevier Antsterdam, 393pp.
   8- Maniar P. D., Piccoli P. M (1989) Tectonic Discrimination of Gyanitoids. Geol. Soc. Ame. Bull. 11,635-643
   9- Pitcher W. S. (1993) The Nature and Origin of Granite. Chapman and Hall. London. 321pp.
   10- Maniar P. D.,Piccoli P.M(1989) Tectonic Discrimination of Granitoides
   .Geol.Soc.Ame.Bull.l1,635-643 & w .: Jf.i