رخدادهای زمین ساختی پرکامبرین
رخدادهاي زمينساختي پركامبرين (كاتانگاييKatangan)
بيان ويژگي رخدادهاي زمينساختي پركامبرين ايران نياز به دادههاي سني و چينهشناسي قوي دارد و اين در حالي است كه دادههاي چينهشناسي و دادههاي پرتوسنجي روشني از پركامبرين ايران در دسترس نيست.تغييرات سن پرتوسنجي سنگهاي منسوب به پركامبرين ايران از 2382 تا 342 ميليون سال است (حقيپور، 1974) و امروزه در مورد خاستگاه و توالي چينهشناسي سنگهاي ياد شده ديدگاهها به قدري دور از يكديگر است كه نزديك كردن آنها به يكديگر نشدني است. نداشتن اطلاعات قابل قبول و وجود ديدگاههاي گوناگون بحث در مورد چند و چون و زمان عملكرد رويدادهاي زمينساختي پركامبرين ايران را دشوار ساخته است.
شواهد قابل قبول نشان ميدهد كه كهنترين رويداد زمينساختي شناخته شدة ايران در زمان نوپروتروزوييك و در فاصلة چينهشناسي پيسنگ پركامبرين دگرگوني و رديفهاي موسوم به پركامبرين پسين روي داده است كه در نوشتارهـاي قديمي با رويداد آسينتيـكAssyntic و يا بايكالــي Baikalian و امروزه با رخدادهاي «كاتانگايي»، «پانآفريكن Panafrican» و «حجازين Hedjazian» قياس ميشود. چند و چون رويدادهاي نام برده شده به طور كامل در ايران قابل شناسايي نيست. به همينرو، براي اين رخداد، نبوي (1355) نام «ايــرانين» و حقيپور (1974) نام «مُــرادين» را پيشنهاد كردهاند. از بين نامهاي گفتــه شده «كاتانگايي» بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد.
شواهدي چند سبب شدهاند تا اين باور وجود داشته باشد كه پيش از كاتانگايي رويدادهاي زمينساختي كهنتر بر پيسنگ پركامبرين ايران اثرگذار بودهاند. از سرشت فازهاي قديميتر از كاتانگايي، دادههاي روشني در دست نيست و فاز يا فازهاي زمينساختي مورد نظــر ممكن است با رويـداد كارولين Carolian در سپر بالتيك و يا چينخوردگـي مايوبين Mayobian، ليمپوپو Limpopo، ساتپورين Satpurian هند و يا كيبارين Kibarian آفريقا معادل باشد (نبوي، 1355). حقيپور (1974) به دو رويداد زمينساختي پيش از كاتانگايي باور دارد. يكي كوهزايي «چاپدونين» كه كهنتر است و ديگري رويداد «تاشكين» كه نشانههايي در بين رسوبهاي دگرگون شده درجه بالا و رسوبهاي دريايي پركامبرين (سازند تاشك، و يا معادلهاي آن) دارد.
ساماني (1373) كهنترين دگرشيبي ايران را بين رسوبهاي شبه فليشي – تخريبي سازند ناتك m.a)750 تا 874) و رخسارههاي كافتي سازند ساغند (m.a 580 تا 750) ميداند و بر اين باور است كه سازند ساغند با دگرشيبي، در زير لايههايي قرار دارد كه به نوبة خود رخسارة كافتي داشته و با سريهاي ريزو دسو قابل قياس است. (شكل 8-2)
به دليل محدوديتهاي اطلاعاتي، بحث در مورد رويدادهاي زمينساختي پركامبرين ايران را بايد به رويداد كاتانگايي محدود كرد. در ايران رخداد كاتانگايي، با چينخوردگي، دگرگوني و گسلش سنگهاي پيش از پركامبرين پسين و همچنين ماگمازايي بوده و بنابراين، ماهيت كوهزايي داشته كه مهمترين پيامدهاي آن عبارت است از:
* تبلور، سخت شدگي و پايداري نسبي پيسنگ پركامبرين ايران.
* دو فاز دگرگوني همراه با دگرشكلي در رخسارة آمفيبوليت و شيست سبز در نواحي ساغند، ازبكوه و000.* دو فاز ميگماتيتي شدن وابسته به دو فاز دگرگوني.
* دگرگوني ضعيف در حد اسليت و فيليت در البرز، كلمرد، باختر اروميه.
* تقسيم پيسنگ يكپارچة ايران به بلوكهاي جدا از هم و ايجاد زمينة لازم براي تشكيل حوضههاي رسوبي مستقل و جدا از يكديگر.
* ايجاد چينهاي شمالي – جنوبي در پيسنگ پركامبرين.
* ايجاد گسلهاي طولي و عمدة ايران در دو راستاي شمالي – جنوبي (گسلهاي هريرود، نايبند، نهبندان، كلمرد، كازرون) و شمال باختري – جنوب خاوري (راندگي اصلي زاگرس).
* بازشدگي و ايجاد كافتهاي بين قارهاي نارس به سن پروتروزوييك پاياني – كامبرين به ويژه در ناحية كرمان و جنوب خاوري زاگرس (حوضة هرمز).
* ايجاد فرابوم در نواحي كلمرد، ساغند و جنوب درياي خزر و 000.
* ماگمازايي به صورت تودههاي گرانيتوييدي لكوكرات نيمه ژرف (دوران، چادرملو، بُرنورد 000) و روانههاي ريوليتي قليايي (ريوليتهاي قليايي ريزو، قرهداش، محمدآباد، اسفوردي و 000).
* مشخصة رخداد كاتانگايي، ماگماتيسم قليايي – متاسوماتيت خطي است كه حاصل آن تشكيل كانسارهاي آهن، منگنز، آپاتيت، مگنتيت – آپاتيت، عناصر نادر خاكي، اورانيم، توريم، سرب – روي، سنگهاي تبخيري در ايران مركزي و مجموعة هرمز است. فورستر و همكاران (1367)، تشكيل تعدادي كالدرا، كانسارهاي ماگمايي آهن (چُغارت و چادرملو) و كانسارهاي سولفيد تودهاي (كوشك و انگوران) را نتيجة فاز تكتونوماگمايي كاتانگايي ميدانند.
* دگرشيبي زاويهاي بين سنگهاي پركامبرين و رديفهاي پركامبرين پسين ايران. بايد گفت كه اين دگرشيبي در همه جا به يك ميزان نيست. براي نمونه در باختر ايران مركزي و كوههاي البرز، دگرشيبي كاتانگايي خفيفتر است، به گونهاي كه در جنوب علمكوه و يا در بُرش وليآباد (جادة چالوس) ارتباط سازند كهر و سنگهاي پركامبرين پسين همشيب به نظر ميرسد ولي يك تغيير سنگشناسي ناگهاني در مرز آنها وجود دارد. گفتني است كه:
1- نشانههاي كوهزايي كاتانگايي به ويژه در ايران مركزي (بافق، پشتبادام، گلپايگان، ترود، موته و آذربايجان) بيشترين مقدار را دارد. در كوههاي زاگرس كه سنگهاي پركامبرين برونزد ندارند، پيامد اين رويداد ناشناخته است و تنها بر پاية دادههاي منطقهاي و يافتههاي موجود از پيسنگ پركامبرين عربستان، يك رويداد تبلوري به سن 850 – 800 ميليون سال را ميتوان پذيرفت كه ممكن است وابسته به كاتانگايي باشد. در كوههاي البرز، اگرچه دگرگون شدن شيستهاي گرگان را نتيجة رويداد كاتانگايي (اشتوكلين، 1968، ژني، 1977) و حتي كارُلين (اشتامفلي، 1978) دانستهاند ولي يافتههاي جديد، پركامبرين بودن شيستهاي گرگان را پرسشآميز ساخته و علوي (1991)، دگرگوني اين مجموعه را به طور عمده نتيجة زمينساخت برخوردي سيمرين پيشين ميداند. لذا، اثرات كاتانگايي در البرز چندان روشن نيست. همشيبي نسبي بين رديفهاي سازند كهر و پركامبرين پسين نيز به پيامد ضعيف اين رويداد در البرز اشاره دارد.
2- كوهزايي كاتانگايي بر سرنوشت زمينشناسي ايران اثرات درخور توجه داشته است، به گونهاي كه بسياري از زمينشناسان، روندهاي ساختاري كلي ايران و ايجاد حوضههاي رسوبي بعدي (مانند زاگرس) را از جمله پيامد كوهزايي كاتانگايي ميدانند و حتي، بربريان چارچوب ساختاري آلپي امروز ايران را به ارث رسيده از امتدادهاي پيسنگ كاتانگايي ميداند.
3- هر چند كه به دليل مقايسه با رويداد پانافريكن، رخداد كاتانگايي به سن 600 تا 1000 ميليون سال پيش دانسته شده، ولي سن پرتوسنجي سنگهاي آتشفشاني اسيد (ريوليتهاي ريزو، قرهداش 0000) كه به طور دگرشيب زمينهاي چينخوردة پركامبرين را ميپوشاند، 700 – 620 ميليون سال است و لذا شايد بتوان سن رويداد را 800 – 750 ميليون سال دانست.