سنوزوئیک در ایران22
نهشتههاي كويري كواترنري
در گودترين مناطق بعضي از حوضههاي آبريزWatershed فرعي ايران، مانند كوير نمك، كوير بَجستان، كوير زنگي احمد در دشت لوت، كوير بافق، درياچة نمك كاشان و 000، دشتهاي به نسبت مسطحي با مشخصات ويژه، به نام «كوير» وجود دارد كه با رسوبهاي درياچهاي زمان حال، متشكل از تناوب لايههاي رُسي، سيلت و نمك پوشيده شدهاند.
خاستگاه كويرهاي ايران از دو نوع است. يكي كويرهاي فرسايشي، و ديگري فروافتادگيهاي زمينساختي كه به تدريج با مواد ريزدانة حاصل از تخريب بلنديها پوشيده و به دشتي هموار تبديل شدهاند. شرايط حاكم بر كويرهاي ايران، تابعي از مسايل آبشناختي، آب و هوايي، زمينشناسي سنگهاي اطراف و نيز سنگ بستر است به گونهاي كه ميتوان كويرها را به بخشهاي گوناگون با ويژگيهاي متفاوت تقسيم كرد. در يك نگاه كلي، بخشهاي گوناگون پهنههاي كويري، از حاشيه به مركز عبارتند از مخروط افكنههاي حاشيهاي Fan Deltas، ناحية مرطوب Wet zone، كفههـاي رُسي Clay flat ، پوستـة نمكيSalt crust ، درياچههاي فصلي Seasonal lake و درياچههاي دايمي. پهنههاي چندگانة ياد شده در همة كويرهاي ايران عمومي ندارد و ممكن است بر اثر عملكرد عوامل گوناگون، هر كوير مشخصات ويژة خود را داشته باشد. به همينرو در زمينشناسي ايران، واژههايي مانند كويرهاي رُسي يا كفي، كويرهاي رُسي خيس، كويرهاي رُسي همراه با پوستة نمكي، كويرهاي رُسي مرطوب (شكل 6-13) همراه با پوستة نمكي (نمكزار)، كويرهاي درياچههاي موقت، كويرهاي دايمي، مصطلح است. ضخامت نهشتههاي كويري معلوم نيست ولي در رديف رسوبي آنها ميتوان لايههاي سفيد و سُرخ گچ و نمك را ديد كه با لايههاي زرد و متمايل به سُرخ رُس و مارن شور تناوب دارند. تناوب نهشتههاي رُسي و تبخيري نشانگر چرخههاي آب و هواي خشك و پرباران است.
اگرچه كويرهاي ايران يادآور تهنشستهاي تبخيري كواترنري ميباشند ولي پارهاي از آنها، مانند كوير بزرگ، فروافتادگيهاي زمينساختي هستند كه از زمان ميوسن و به احتمالي در اثر رخداد پيرنئن، از اوايل اليگوسن به وجود آمدهاند و با رسوبهاي چينخوردة نئوژن پوشيده شدهاند (شكل 6-14). در بعضي از كويرهاي ايران نهشتههاي تبخيري به ويژه شورابهاي جرياني انواع گوناگوني از نمكهاي جامد و يا محلول دارند كه گاهي مانندكوير كاشان، شورابهاي كوير مركزي در ناحية خور و يا مرداب گاوخوني به دليل داشتن نمكهاي محلول ارزش اقتصادي دارند.
سنگهاي آتشفشاني كواترنري
سنگهاي آتشفشاني كواترنري نشانگر آخرين تكاپوهاي ماگمايي ايراناندكه شكلگيري آتشفشانهاي چينهاي عظيم مانند سبلان، دماوند، تفتان، بزمان و 000 حاصل آن است. برخي از اين آتشفشانها، از جمله بزمان و سبلان از زمانهاي پيش از كواترنري فعال بودهاند، ولي مخروط اصلي آنها در كواترنري در طي فازهاي تناوبي گدازهاي و انفجاري و با انباشته شدن مواد خروجي بر روي هم شكل گرفته است. افزون بر آن، در اين زمان، گدازههاي بازالتي قليايي كواترنري نيز، از طريق شكستگيهاي عمده، به سطح زمين رسيدهاند تا روانهها و سرتختهاي بازالتي شمال باختر (ماكو، اروميه) و خاور ايران (بلوك لوت) را بسازند. نوع و تركيب شيميايي سنگهاي آتشفشاني كواترنري نشانگر آن است كه منشأ بازالتها از گوشته است كه گاه در اثر پديدة تفريق بخشي و يا ذوب پوسته، سنگهاي تراكي بازالتي، تراكي آندزيتي تا تراكيتي را به وجود آوردهاند. عمدهترين مراكز آتشفشاني پليوكواترنري ايران در زير بررسي ميشوند :
آتشفشان دماوند : مخروط دماوند، شاخصترين آتشفشان چينهاي كواترنري ايران است كه ارتفاع آن از سطح دريا 5670 متر (5611 متر- وزيري، 1362)، ولي از زمينهاي اطراف 2000 – 1600 متر است (شكل 6-15 الف). دامنة كوه، به وسيلة جريانهاي گدازهاي مكرر كه بارها از قله و يا از مخروطهاي فرعي سرازير شدهاند و همچنين مواد آذرآواري شامل پاميس، توف و رسوبات لاهار پوشيده شده است (شكل 6-15 ب).گدازههاي دماوند گسترهاي به وسعت 400 كيلومتر را زير پوشش دارد و قطر دهانة آتشفشان در حدود 400 متر است. قسمت مركزي دهانه، به وسيلة درياچهاي از يخ پوشيده شده و در حاشية آن دودخانهايي وجود دارد كه زمينهاي اطراف را به رنگ زرد در آوردهاند. جدا از دهانة فعلي، شواهدي از دهانههاي قديمي را ميتوان ديد.
يكي از اين دهانههاي قديمي در پهلوي جنوبي و در ارتفاع 100 متر قرار دارد كه در حال حاضر، محل خروج گازها و دودخانها است. در پهلوي شمالي دماوند اثر ديگري از يك دهانة قديمي به قطر حدود 9 كيلومتر ديده ميشود كه امروزه رودخانة نونال در آن جريان دارد. سنگهاي دهانة قديمي كمي بازيكتر از گدازههاي جوان دماوند است. اگرچه بروس و همكاران (1977) با توجه به تركيب شيميايي گدازهها، دماوند را آتشفشاني ديررس و دور از زاگرس ميدانند كه در تشكيل آن برخورد صفحهها و پديدة فرورانش از نوع خاص و ذوب پوستة اقيانوسي نقش داشته، ولي جايگاه اين مخروط در محل تلاقي البرز خاوري و باختري اين ذهنيت را تقويت ميكند كه تلاقي گسلهاي عميق پوسته، به ويژه انواع امتداد لغز شمال باختري و شمال خاوري، محل مناسبي براي رسيدن ماگما به سطح زمين بوده است.
كهنترين گدازههاي كواترنري دماوند از نوع بازالت قليايي است كه در نتيجة تفريق ماگمايي پرمايهتر از سيليس، ظاهر شدهاند (ايران نژادي، 1370). به طور كلي، سنگهاي دماوند از سه نوع بازيك، حدواسط و اسيدي هستند. انواع بازيك فقط شامل گدازههاي بازالتي و تراكي بازالتي است ولي در انواع حدواسط و اسيدي، افزون بر گدازهها، سنگهاي آذرآواري و اپيكلاستيك نيز وجود دارد. حجم اصلي كوه دماوند را سنگهايي تشكيل ميدهند كه از نظر سيليس، حدواسط بوده و مقدار سنگهاي بازيك، بسيار كمتر از ديگر سنگهاست، به گونهاي كه فراوانترين گدازههاي دماوند از نوع تراكيت است.سنگهاي بازيك كه ممكن است از نوع بازالت قليايي اوليويندار و تراكي بازالت باشند، كهنترين روانههاي دماوند هستند كه به ويژه در نواحي پلور و تينه ديده ميشوند. بيشتر سنگهاي دماوند از نوع حدواسط (63% < 2 < SiO 52%) و مقدار كمتري نيز از نوع اسيد (2 SiO < 63%) هستند كه به دو صورت گدازهها و سنگهاي آذرآواري رخنمون دارند. گدازههاي حدواسط تا اسيدي، شامل انواع تراكي آندزيت و تراكيت هستند كه بر حسب مقدار كانيهاي فرومنيزين به انواع فرعي متفاوتي تقسيم ميشوند. اين گدازهها حجم اصلي دماوند را تشكيل ميدهند و در تمام جهات گسترش دارند. در بين سنگهاي آتشفشاني دماوند، توفها جايگاه ويژه دارند كه شامل انواع متعددي از توف شيشهاي (در درة هراز و شمال دماوند)، توف تراكيتي (در قله)، توف شيشهاي پاميسي (در تينه) هستند. جدا از سنگهاي گفته شده، نهشتههاي جرياني آذرآواري باختر دماوند و نهشتههاي بلوك مانند از فرآوردههاي آتشفشان دماوند هستند. به باور امامي (1379) از نظر ويژگيهاي ژئوشيميايي، سنگهاي آتشفشاني دماوند تغييراتي از بازالت قليايي تا تراكيت را نشان ميدهند و اين سنگها در نمودار Kuno همگي در قلمرو سري قليايي قرار دارند.
آلنباخ (1966)، سن نخستين فوران دماوند را مربوط به اوايل وُرم Wurm ميداند. در ضمن سنسنجي رسوبات درياچهاي ناشي از جريان گدازههاي دماوند بر روي رودخانة لار، به روش كربن 14، سن 38500 سال را نشان داده است.
آتشفشان تفتان : آتشفشان تفتان در زون ساختاري نهبندان – خاش (كوههاي خاور ايران)، در 50 كيلومتري شمال خاش و 99 كيلومتري جنوب – جنوب خاوري زاهدان قرار دارد. بلندي آن از سطح دريا 3940 متر و نسبت به زمينهاي اطراف 2000 متر است. ساختار اصلي كوه شامل دو قلة مجزا است كه بخشي زين مانند و باريك به هم وصل ميشوند (گانسر، 1966). قلة جنوب خاوري تا اندازهاي شكل مخروطي خود را حفظ كرده و با گدازههاي آندزيتي ضخيم و جوان پوشيده شده است. دهانه در دامنة جنوبي قله قراردارد كه قسمتي از آن در اثر انفجار و هوازدگي بعدي ويران شده است. خروج دودخان از دامنه و قله، ابرسفيد و مشخصي را تشكيل ميدهد كه منظرة يك آتشفشان فعال را به خوبي نمايش ميدهد. گدازههاي تفتان مساحتي حدود 1300 كيلومترمربع را زير پوشش دارند (شكل 6-16). نخستين تكاپوي آتشفشاني، در بيست كيلومتري شمال باختري قله فعلي بوده و سپس مراكز ديگري در خاور اين نقطه فعال شدهاند. فعاليت اين مراكز به صورت فورانهاي انفجاري بوده و حاصل آن برشهاي داسيتي و آگلومرايي است. آخرين تكاپوي انفجاري تفتان دو فاز انفجاري است كه حاصل آن ايگنيمبريت دامنة جنوبي (شمال ترشاب) و توفهاي گسترده در دشتهاي اطراف آتشفشان است. فعاليتهاي گدازهاي تفتان، در كواترنري صورت گرفته كه شامل گدازههاي آندزيتي است كه بر روي افقهاي توف قبلي ريختهاند. بنابراين تفتان يك آتشفشان چينهاي است كه از پايين به بالا شامل سنگهاي آذرآواري و گدازههاي داسيتي در زير، توف و ايگنيمبريت در وسط و گدازههاي آندزيتي در بالاست كه در بين آنها آذرآواريها و گدازههاي داسيتي از همه بيشتر است..
مطالعة سنگشيمي و سنگزايي سنگهاي آتشفشان تفتان نشان ميدهد كه تفتان، آتشفشاني كلسيمي - قليايي است كه ماگماي آن در نتيجة نيروهاي فشاري و فاز كوهزايي نئوژن حاصل شده است. گفتني است كه تفتان يكي از مراكز آتشفشاني كمان ماگمايي حاصل از فرورانش پوستة اقيانوسي عمان به زير منشور برافزايندة قارهاي مكران است. دو مركز آتشفشاني ديگر اين كمان ماگمايي عبارتند از قلة بزمان در شمال جازموريان و كوه سلطان در پاكستان.
آتشفشانهاي بازالتي پيرامون تفتان : آتشفشان بازالتي تخت رستم در 20 كيلومتري جنوب تفتان و آتشفشان كوه چاهشاهي در شمال ايرانشهر، از جمله بازالتهاي جوان كواترنري ايران هستند. بازالتهاي چاه شاهي بسيار جوان است به گونهاي كه روانههاي آن، در مسيلها، هنوز به طور كامل تخريب نشدهاند. در هر حال، سن پرتوسنجي اين بازالتها به روش پتاسيم – آرگون، كمتر از نيم ميليون سال است كه اين سن نياز به بازنگري دارد و سنهاي حدود چند ده هزار سال پذيرفتني است.
آتشفشان بزمان : آتشفشان بزمان، در 115 كيلومتري شمال باختري ايرانشهر و 129 كيلومتري باختر خاش، شمال جازموريان و در پايانة جنوبي بلوك لوت قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دريا 3490 متر و از زمينهاي اطراف 2100 متر است.
مخروط اصلي بزمان، از نوع آتشفشان چينهاي است كه گدازههاي آن از چند دهانه خارج شده است. اين آتشفشان ساختار پيچيدهاي دارد و انواع گدازهها، مانند آندزيت، داسيت و ريوداسيت به ويژه در دامنة خاوري آن فراوان است. مخروط اصلي مجموعهاي از برشهاي ايگنيمبريتي، پاميسي و گدازه است كه به طور متناوب قرار گرفتهاند. تجزية شيميايي گدازههاي جديد مقـدار 2 SiO را بيش از 62 درصد (داسيت و ريوداسيت) و مقدار O 2 Kرا كمتر از 2 درصد نشان ميدهد (درويشزاده، 1965) از اين نظر شباهت زيادي به آتشفشانهاي جزاير كماني دارد.
گفتني است كه آتشفشان بزمان بخش باختري زنجيرة آتشفشاني كمان ماگمايي زون فرورانش مكران است كه در مقايسه با تفتان، فاصلة كمتري تا ژرفنا Trench دارد، به همينرو به نظر ميرسد كه صفحه فروروندة بخش بزمان، جدا از بخش تفتان بوده و شيب بيشتري داشته است. به همينرو شايد بتوان پذيرفت كه ماگماتيسم بزمان كهنتر از تفتان است.
آتشفشان سهند : آتشفشان سهند در 40 كيلومتري جنوب تبريز قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا 3695 متر است. سهند مخروط بسيار پهن و گستردهاي از تناوب منظم گدازه و خاكستر است كه چينهبندي منظم دارد و گسترهاي حدود 4500 كيلومترمربع را زير پوشش دارد (شكل 6-17).
سهند بيشتر از نوع گدازههاي ريوليتي، داسيتي و آندزيتياند كه در بين آنها توفها و خاكسترهاي فراوان ديده ميشود. وجود خاكستر با قطعات پاميس در فواصل بسيار دور از قله (مراغه، ميانه، بستانآباد) نشان ميدهد كه فورانهاي انفجاري سهند بسيار شديد بوده است. تغييرات سن پرتوسنجي گدازههاي سهند، بين 12 (ميوسن مياني) تا 14/0 ميليون سال است (معين وزيري، امين سبحاني، 1365). تغييرات سن پرتوسنجي و وجود نهشتههاي آتشفشاني – آواري در بين توفها و گدازهها نشان ميدهند كه آتشفشان سهند در چند مرحله فعاليت داشته و در بين مراحل فعاليت، آرامش نسبي همراه با فرسايش برقرار بوده است. سيماي لايهاي سنگها، دانهبندي رسوبات و وجود آثار انواع ماهي در خاكستريهاي خلعت پوشان تبريز سبب شده تا معين وزيري و امين سبحاني (1365)، بر اين باور باشند كه سهند به صورت جزيره و يا شبهجزيره كوهستاني بوده كه با دريايي كمژرفا احاطه ميشده و مواد آتشفشاني ورودي به اين محيط، به كمك جريان آب، به صورت يكنواخت در سطحي وسيع پراكنده ميشدند.سهند، تودة آذرين خروجي است كه به صورت كلاهكي بر روي پايهاي از سنگهاي رسوبي به سنهاي مختلف قرار گرفته است.
ضخامت مواد آتشفشاني بيش از 800 متر برآورد شده است و در يك نگاه كلي، مواد آتشفشاني تشكيل دهندة سهند به ترتيب از پايين به بالا، عبارتند از كنگلومراي آتشفشاني، افقهاي پاميسدار و گدازههاي آندزيتي، تناوبي از لايههاي آگلومرايي، روانههاي برشي و لاهار و گدازههاي داسيتي. بدينترتيب، با توجه به وضع چينهشناسي، سهند را ميتوان نوعي كلاسيك از يك آتشفشان چينهاي دانست.امامي (1370) بر اساس دادههاي جديد، بر اين باور است كه:
* در سهند تغيير و تحولات ماگمايي در طول زمان صورت گرفته و اين تحولات ناشي از تفريق ماگماي اصلي بر اثر نيروي گرانش ميباشد. به گونهاي كه، در محفظة ماگمايي، از ماده مذاب اوليه با تركيب آندزيتي (آندزيت قرمز گل)، سنگهاي اسيدي شامل داسيت و ريوداسيت به وجود آمده است.
* با توجه به تركيب شيميايي سنگها، به نظر ميرسد كه ماگماي تشكيل دهندة سنگها از ذوب بخشي پوستة زيرين حاصل شده باشد.
* با توجه به نتايج زمينگاهشماريGeochronology ، مراكز آتشفشاني سهند از اواسط ميوسن تا اواخر پليستوسن، به طور متناوب فعال بودهاند.
آتشفشان سبلان : آتشفشان سبلان در 40 كيلومتري جنوب باختري اردبيل و در 25 كيلومتري جنوب خاوري مشكينشهر قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دريا 4820 متر و گدازههاي آن، سطحي معادل 1200 كيلومترمربع را زير پوشش دارند. آتشفشان سبلان سه قله دارد كه به دليل فروريختگي به شدت فرسوده است. قلة بلندتـر «سبـلان سلـطان» و دو قلة ديگر «هــرمداغ» يا سبلان كوچك و «آقامداغ» يا كسري نام دارند. در بلندترين قله درياچهاي وجود دارد (شكل 6-18) كه به احتمال باقيماندة دهانة آتشفشان است. آتشفشان مركزي بر روي يك فرابوم خاوري – باختري از گدازههاي ائوسن، فوران كرده است.آتشفشان سبلان از نوع نقطهاي و مخروطهاي آتشفشان چينهاي است كه از نظر ساختار و حجم، شبيه آتشفشانهاي حاشية قاره است، ولي از نظر تركيب شيميايي شباهتي با انواع حاشية قارهاي ندارد.
در كار بازنگري شدة ديدون و ژُمن (1976) توسط ريو و باباخاني (1978)، فازهاي شكلگيري سبلان به شرح زير بيان شده است :
1- فازگدازهاي سبلان قديم، كه شامل 5 مرحلة ماگمازايي جداگانه است.
2- فاز فرونشيني كالدرا و فعاليت انفجاريكه با انباشت حدود 100 متر نهشتههاي آذرآواري در دامنة شمالي همراه بوده است.
3- فاز تشكيل گنبدها و جريانهاي گدازة سبلان جديد كه با تشكيل روانههاي تراكي آندزيت تا داسيت و شكلگيري بلندترين قسمت آتشفشان همراه بوده است (شكل 6-19).
این وبلاگ تمامی موضوعات و مقالات و اطالاعات تخصصی زمین شناسی را که از سایتهای علمی جهان برگرفته شده در اختیار بازدیدکنندگان محترم قرار می دهد.گفتنی است که مطالب موجود در این وبلاگ در نوع خود بی نظیر بوده و از هیچ وبلاگ ایرانی ای کپی برداری نشده است و اگر هم شده منبع آن به طور کامل ذکر شده است.