سنوزوئیک در ایران15
عضو آهكي گوري : در گذشته اين واحد سنگي به نامهاي «سازند گوري» و يا «آهك اُپركولينا» خوانده ميشد ولي امروزه عضوي از سازند ميشان است كه برش الگوي آن در تنگ گوري در 28 كيلومتري جنوب خاوري شهرستان لار، به ضخامت 111 متر، شامل سنگآهكهاي كرم رنگ، سخت، خشن، برجسته و حاوي سنگوارههاي فراوان با تناوب مارن خاكستري است.
مرز پايين اين عضو كه ممكن است ناگهاني و يا همشيب باشد، با سازند گچساران و يا سازند رازك است.
مرز بالايي گوري با سازند ميشان گاهي تدريجي و گاهي ناگهاني است. تغييرات ضخامت عضو آهكي گوري زياد است به گونهاي كه در ناحية بندرعباس تا 1200 متر ميرسد ولي از فارس به سوي خوزستان، عضو گوري نازك ميشود و در شمال باختري گسل كازرون ناپديد ميشود. عضو گوري در ميدان گازي سرخون نقش سنگ مخزن دارد.
سازند آواري آغاجاري (فارس بالايي) : سازند آغاجاري كه در گذشته به نامهاي گروه آبي، طبقة آبي، طبقات داراي پكتن واسلي، طبقات سُرخرنگ و فارس بالايي ناميده ميشد، توالي ستبري (گاهي تا 3000 متر) از نهشتههاي آواري سرخرنگ و همزمان با كوهزايي است كه گسترههاي وسيعي از لرستان، خوزستان و فارس و حتي عراق، سوريه و تركيه را زير پوشش دارد. ولي در خوزستان و لرستان اين سازند بيشتر از انواع رسوبات درياچهاي، خليج دهانهاي و رودخانهاي است، در حالي كه در فارس ساحلي و جزيرة قشم ويژگيهاي دريايي دارد.
نام اين سازند از شهرستان آغاجاري اقتباس و بُرش الگوي آن در طول جادة اُميديه به چاههاي ميدان نفتي آغاجاري مطالعه شده است. در اين بُرش، سازند آغاجاري شامل 2966 متر، تناوب تكراري چرخههايي است كه به طرف بالا دانهريز ميشود. هر چرخه، به ضخامت 10 تا 100 متر، با لايههاي ماسهسنگي آهكي، به ضخامت 2 تا 5 متر، به رنگ قهوهاي تا خاكستري آغاز و با لاية ضخيمي از مارن سُرخرنگ در تناوب با لايههاي نازك سيلت سنگ و ماسهسنگ ريز دانه ادامه مييابد. ولي در يك نگاه منطقهاي، سازند آغاجاري به دو رخسارة متفاوت ديده ميشود. در فارس داخلي، بندر عباس، شمال فروافتادگي دزفول و مرز ايران – عراق، سازند آغاجاري رخسارة ماسهسنگي دارد. در حالي كه، در فارس ساحلي و بخش مياني و جنوبي فروافتادگي دزفول، رخسارة اين سازند مارني است. مرز پاييني اين سازند با واحد سنگي ميشان بيشتر تدريجي است و در آغاز مارنهاي سُرخ انتخاب ميشود. ولي، در لرستان كه سازند ميشان وجود ندارد، سازند آغاجاري بر روي سازند گچساران نهشته شده است. مرز بالايي آغاجاري، با و يا بدون بخش لهبري، با سازند كنگلومراي بختياري است كه گاه تدريجي و همشيب و گاه ناگهاني و دگرشيب است.در فروافتادگي دزفول، سازند آغاجاري بيشترين ضخامت را دارد ولي به سمت خاور و جنوب خاور، ستبراي اين سازند كاهش مييابد.
در اين روند، كاهش ضخامت سازند آغاجاري با افزايش ضخامت سازند ميشان همراه است، به همينرو، گاهي سازندهاي آغاجاري و ميشان همزمان دانسته ميشوند و به همين جهت است كه سن آغاجاري از ميوسن مياني تا پليوسن فرض ميشود. اما، سازند آغاجاري در همه جا همسن نيست. از شمال باختر به جنوب خاور و از شمال خاور به جنوب باختر، سن اين سازند جوانتر ميشود.ريزسنگوارههاي سازند آغاجاري به محيطهاي آب شيرين تا لب شور تعلق دارند كه بيشتر در سنگآهكهاي ماسهاي قاعدة اين سازند ديده ميشوند. سنگوارههاي درشت فراواني را نيز ميتوان در بخش بالايي سازند آغاجاري ديد كه بيشتر سن پليوسن دارند. آثاري از اسب هيپاريون نيز در بخش لهبري گزارش شده كه متعلق به پليوسن است. بنابراين سن آغاجاري ميوسن بالايي تا پليوسن است.
عضو آواري لَـهبَري در بخشهايي از خوزستان و جنوب باختري لرستان، در بالاترين بخش سازند آغاجاري، توالي همگني از مارنهاي سيلتي و سيلت سنگ، به رنگ نخودي تا خاكي، وجود دارد كه در گذشته به نام بختياري پاييني و يا لايههاي بدبوم ناميده ميشد. ولي امروزه، به دليل شباهتهاي سنگشناختي، اين نهشتهها عضوي از سازند آواري آغاجاري، به نام «لـَهبَري» دانسته ميشوند كه رديف حدواسط از رسوبات رودخانهاي مآندري (سازند آغاجاري) به رسوبات رودخانههاي بريده بريده و رسوبات مخروط افكنهاي (سازند بختياري) است.بُرش الگوي اين عضو در تنگ تكاب واقع در حدود 10 كيلومتري شمال خاوري شهر هفتگل اندازهگيري شده كه شامل 1575متر سيلت سنگ، مارنهاي سيلتي – گچدار، ماسهسنگ كربناتي و ژيپس است و يكي از ويژگيهاي آن، درشت شدن دانهها به سمت بالا است. اين عضو رنگ نخودي تا خاكي دارد به همين رو گاهي تفكيك آن از واحدهاي جوان حاصل از فرسايش سازند آغاجاري و كنگلومراي بختياري دشوار است.به سمت شمال خاوري و جنوب خاوري لهبري به صورت زماني (قائم) و مكاني (جانبي) و به حالت بين انگشتي به سازند آغاجاري تبديل ميشود. به همين دليل، گاهي تفكيك اين دو دشوار است. ولي رنگ نخودي و فرسودگي بيشتر، كمك زيادي براي تفكيك لهبري از آغاجاري است. در عضو لهبري، سنگوارههاي محيطهاي لب شور تا شيرين كم عمق پيدا ميشود. آثار هيپاريون متعلق به پليوسن، از جمله آثار يافت شده در عضو لهبري است.
حوضة نمكي جنوب خليج فارس
در جنوب جزيرة قشم و در حوالي بندر بُستانه يك حوضة نمكي، به احتمال، همارز گچساران وجود دارد. ولي اين حوضه (تنگه هرمز)، از فروافتادگي دزفول جدا بوده و از نظر سني با سازند گچساران مغايرت دارد. در اين حوضه (قشم) سازند آسماري وجود ندارد و سازند گچساران شامل ضخامتهاي زيادي سنگ نمك، انيدريت و مارن است كه روي سازند پابده و زير سازند ميشان قرار دارد (مطيعي، 1372).
سازند كنگلومراي بختياري : سازند كنگلومراي بختياري ويژگي رسوبات آبرفتي – كوهپايهاي حاصل از فرسايش ارتفاعات را دارد كه بيشتر شامل كنگلومرا و ماسهسنگآهكي است كه گاهي به صورت همشيب و گاهي دگرشيب بر روي سازندهاي كهنتر نهشته شده است.
باسك (1917)، سازند بختياري را به سه بخش پاييني، مياني و بالايي تقسيم كرد. ولي امروزه بخش پاييني، عضوي از سازند آغاجاري به نام لهبري است و به مجموعة بخش مياني – بالايي نيز بختياري گفته ميشود كه بُرش الگوي آن در شمال مسجد سليمان (گدار لندر) شامل 550 متر كنگلومرا با قطعاتي به ابعاد خرسنگ، قلوه سنگ و ريگ، به سنهاي گوناگون است كه با كلسيت درشت دانه و رُس سيماني شدهاند.
در محل بُرش الگو، يك سوم زيرين اين سازند از كنگلومراي تودهاي، مقاوم با هوازدگي به نسبت كم و عدسيهايي از ماسهسنگهاي كنگلومرايي است و دو سوم بالايي شامل كنگلومراي تودهاي و ديواره ساز است. ضخامت اين سازند در مناطق مختلف متفاوت است، به گونهاي كه در ناحية بندرعباس، 1027 متر و در بهبهان (چاه شمارة11) 1330 متر ميباشد.
ترشيري در كپهداغ
مقدمه
در حوضة كپهداغ، همانند ديگر نواحي ايران، در آغاز ترشيري حركات زمينساختي همارز لارامين سبب پسروي دريا از جنوب به شمال شده به گونهاي كه رديفهاي آغازي ترشيري از نوع نهشتههاي قارهاي (سازند پستهليق) است كه از فرسايش فرابومهاي ايجاد شده در جنوب كپهداغ حاصل شدهاند. در پالئوسن مياني، به جز ناحية شيخ، با نشست حوضه، سنگآهكهاي زيست آواري (سازند چهلكمان) نهشته شده است، ولي در شروع ائوسن، ناحية شيخ را نيز دريا پوشاند و به همينرو، تواليهاي ائوسن دريايي است (سازند خانگيران)، ولي از اواخر ائوسن، همزمان با رويداد پيرنئن، با پسروي كامل دريا از باختر به خاور، محيطهاي قارهاي ميان كوهي نئوژن با گسترش جغرافيايي محدود شكل گرفتهاند (شكل 6-6 الف و ب). در هر حال، در دشت گرگان، به عنوان بخش خاوري حوضة پاراتتيس، رسوبات نئوژن دريايي است (افشارحرب، 1373).
پالئوژن در كپهداغ
در پهنة كپهداغ، رديفهاي پالئوژن شامل سه سازند پستهليق، چهلكمان و خانگيران است.
سازند پستهليق : نام اين سازند قارهاي از جنگل پستهليق (پستة وحشي) در شمال باختري دشت سرخس گرفته شده ولي بُرش الگوي آن در 6 كيلومتري جنوب باختري دهكدة شورلوخ، در پايانة شمالي تنگ نيزار، به ستبراي 280 متر اندازهگيري شده است، ولي در ديگر نقاط، تغييرات ستبرا درخور توجه است. اين سازند تناوب نامنظمي از شيل قهوهاي مايل به سُرخ، گلسنگ، ماسهسنگآهكي و كنگلومرا است كه در برخي نقاط نظير ناوديس كلات لايههاي تبخيري به آن اضافه ميشود.
داشتن زمينة سُرخرنگ، از ويژگيهاي سازند پستهليق است كه به شناسايي آن كمك ميكند.مرز پاييني سازند پستهليق بيشتر به سازند كلات (كرتاسة پسين) است و در بالا، گاهي با سازند چهلكمان و گاهي با سازند خانگيران همبري دارد.
در همه جا، مرزهاي پاييني و بالايي اين سازند (پستهليق) ناپيوسته ولي همشيب است.سنگرخسارة سازند پستهليق و پراكندگي جغرافيايي آن نشانگر آن است كه در آغاز پالئوسن، در نتيجة رويداد لارامين بلنديهايي در جنوب، باختر و شمال خاوري كپهداغ (جنوب دشت سرخس) شكل گرفته و به همين دليل سازند آواري پستهليق داراي سه مركز پيشينة رسوب در شمال خاوري جاجرم (1700 متر)، جنوب دشت سرخس و شمال خاوري بجنورد است.
در يك نگاه كلي، از جنوب به شمال از درشتي دانههاي آواري – قارهاي كاسته ميشود، به گونهاي كه در شمال بجنورد، بيشتر رس و سيلت ارغواني نهشته شده است. (شكل 6-6 الف)
سازند پستهليق سنگواره ندارد. بر اساس جايگاه چينهشناسي، سن اين سازند پالئوسن زيرين است. همارزيهاي منطقهاي نشان ميدهد كه واحد سنگي پستهليق را ميتوان با سازند فجن (فاجان) در البرز، كنگلومراي كرمان، سازند ساچون (زاگرس) و حتي بخش شيل ارغواني سازند پابده درخور قياس دانست كه جملگي به محيطهاي قارهاي – اكسيدي حاصل از رويداد لارامين، در آغاز پالئوسن، اشاره دارند(شكل 6-6 ب )
سازند آهكي چهلكمان : بررسي جغرافياي ديرينه كپه داغ نشان ميدهد كه در آغاز پالئوسن پسين، نواحي سرخس، كلات درگز (در خاور) و نواحي مراوه تپه و شمال گنبد (در باختر) با دو سكوي كربناتي كم عمق و مجزا پوشيده شده بود كه حاصل آن، نهشت كربناتهاي زيست آواري «سازند چهلكمان» است. بُرش الگوي اين سازند در تنگ چهلكمان، واقع در 16 كيلومتري باختر – جنوب باختري سرخس اندازهگيري شده كه به طور عمده شامل 229 متر سنگآهك و دولوميت و با ميانلايههاي ناچيز از مارن و شيل آهكي است و به طور محلي، لايههاي نازك ماسهسنگ و سنگگچ (چاه شمارة 3 گنبدلي) دارد.
سنگآهكهاي اين واحد سنگي، به طور عموم از نوع بيوميكرايت رُسدار و ماسهاي به رنگ خاكستري نخودي، متوسط تا درشت دانه بوده و به داشتن تخلخل فراوان و گاهي چينهبندي چليپايي شناخته ميشود. ميانلايههاي شيلي بيشتر به رنگ خاكستري مايل به آبي و ماسهسنگها رنگ سُرخ مايل به قهوهاي داشته و درشت دانهاند.سازند چهلكمان، به طور همشيب ولي ناهمساز، بر روي سازند پستة ليق قرار دارد. ولي، حد بالايي آن به سازند خانگيران پيوسته و تدريجي است. لازم به گفتن است كه در ناحية آيتامير، سازندهاي پستهليق،كلات و نيزار وجود ندارد و سازند چهلكمان بر روي سازند آب تلخ قرار دارد.گسترش جغرافيايي سازند چهلكمان به طور عمده محدود به جنوب و جنوب باختري دشت سرخس است. در ديگر مناطق، فرسايش شديد سبب شده تا رخنمون اين سازند فقط محدود به چند ناوديس باشد. روزنهداران، شاخصترين سنگوارههاي سازند چهل كمان هستند كه به پالئوسن تعلق دارند. سنگوارههاي ديگر اين سازند (بريوزوآ، جلبگ و دوكفهاي) چندان شاخص نيستند.