سنوزوئیک در ایران7
«در فرونشست اردكان - يزد»، در حوالي خرانق، سنگهاي ائوسن به داشتن سنگ نمك فراوان شاخص است. به گزارش هوبر (1955)، اين نمكها بر روي كنگلومراي پالئوسن (كنگلومراي كرمان) و در زير سنگآهكهاي نازكلايه نوموليتدار قرار دارند و لذا، سن ائوسن آنها حتمي است. در حال حاضر نمكهاي ائوسن به صورت 8 گنبد نمكي برونزد دارند كه در سنگهاي ترشيري جوانتر از ائوسن تزريق شدهاند.نهشتههاي نمكي ائوسن ايران مركزي، محدود به فرونشست اردكان – يزد نيست. در كوير بزرگ هم، سنگ نمكهاي خالص و روشن رنگي به سن ائوسن وجود دارد كه در هستة گنبدهاي نمكي بزرگ به سطح زمين رسيدهاند. ولي سه تفاوت عمده بين اين دو نمك وجود دارد. نخست، در منطقة خرانق، نمك به سن ائوسن مياني ولي در كوير بزرگ به سن ائوسن بالايي است. دوم، نمكهاي ائوسن كوير بزرگ درونگيرهاي آذرين ندارد. سوم، گنبدهاي كوير، حاوي مقدار بيشتري ژيپس و انيدريت است.
در زون «سنندج - سيرجان»، چنين تصور ميشود كه به لحاظ عملكرد رخداد لاراميد سنگهاي ترشيري وجود ندارد ولي، در ميانكوه سُنقُر، نهشتههاي ائوسن با دگرشيبي بر روي گدازهها و مرمرهاي ژوراسيك و در زير سنگآهكهاي اليگوسن – ميوسن (سازند قم) قرار دارند (برو، 1970). در اينجا، رديفهاي ائوسن، شامل كنگلومرا در زير، مارنهاي خاكستري گلوبيژرينادار با افقهاي آذرين در وسط و گدازة بازي (اسپليت، بازالت، 000) با ميانلايههاي مارني در بالا است. به طرف شمال باختر، رديفهاي مارني به تدريج از توفهاي آذرين غني ميشوند به طوري كه در بعضي نقاط، توفها يك واحد چهره ساز با چند صد متر ضخــامت هستند. Globigerina gr. Eocena، Globigerina gr. cerroazulensis Centralis سنگوارههاي يافت شده در واحدهاي مارني هستند كه سن ائوسن پيشين تا مياني را نشان ميدهند.
اگرچه رخنمونهاي ائوسن پراكندهاند ولي به نظر ميرسد كه اين سنگها در يك محيط نزديك به درياي باز نهشته شدهاند. افزون بر ناحية سُنقُر، در باختر – شمال باختري كامياران، بر روي سنگآهكهاي كوه بيستون (كوه شاهو) مجموعهاي از سنگهاي آتشفشاني، سنگآهك آلوئوليندار، سنگآهك سُرخ و فليشهاي ائوسن وجود دارد كه تغييرات سني آنها از پالئوسن تا ائوسن است. سنگآهك آلوئوليندار اين مجموعه به سن پالئوسن مياني – ائوسن پيشين، معرف محيطهاي نريتيك است كه در بالا به سنگآهكهاي سُرخ گلوبوروتاليادار پلاژيك ميرسد.يكي ديگر از نواحي زون سنندج – سيرجان كه در آن سنگهاي ترشيري گزارش شده، باختر سنندج است. در اينجا، فليشهاي گستردهاي كه در بعضي نقاط داراي سنگآهكهاي نوموليتدار هستند با تغييرات سني پالئوسن تا ائوسن زيرين گزارش شده است (زاهدي، 1985).
در «بلوك لوت»، سنگهاي ائوسن ويژگيهاي نزديك به البرز به ويژه ايران مركزي دارند. بدينترتيب كه در اينجا نيز رديفهاي رسوبي، گاه فليش گونه، آغازگر ائوسن است ولي از ائوسن مياني، تكاپوهاي آتشفشاني با خاستگاه گوناگون آغاز ميشود كه ممكن است تا ائوسن بالايي – اليگوسن برسد. نواحي زير ميتوانند معرف بخشي از سنگهاي ائوسن لوت باشند.
در «منطقة قائن»، سه مجموعة رسوبي – آتشفشاني به سن پالئوسن – ائوسن گزارش شده است. مجموعة پاييني از نوع فليش، آتشفشاني و رسوبات تخريبي غيردريايي به سن پالئوسن تا ائوسن پيشين (اپيرزين تا كوزين) است. مجموعة مياني، تناوبي از سنگهاي رسوبي و آذرين غيردريايي به سن ائوسن ميانياند. مجموعة بالايي بيشتر نهشتههاي كنگلومرايي به سن ائوسن پسين تا ابتداي اليگوسن است.
در «ناحية دهسلم»، سنگهاي ائوسن به شكل نوار پهن ولي گسسته از دهكده كودگانه تا جنوب باختري دهسلم برونزد دارند. در اينجا، سنگهاي ائوسن با رخسارة توف و سنگهاي آذرين در زير و سنگآهك نوموليتدار، مارن و گدازههاي داسيتي – آندزيتي در بالا است. به ظاهر اين سنگهاي آذرين به سوي بالا به انواع ديگري مانند ريوليت، آندزيت – بازالت، بازالت و توف به سن اليگوسن ميرسند.
در «ناحية بصيران»، سنگهاي ائوسن بيشتر تركيب آتشفشاني دارند كه به ويژه در بخش باختري و جنوب بصيران تا سربيشه و نواحي جنوبيتر گسترش دارند. در اين نواحي، سنگهاي ائوسن از نوع سنگآهك ماسهاي و ماسهسنگ است كه با مجموعهاي از توفهاي متبلور شيشهاي دانه ريز با تركيب آندزيت پوشيده ميشوند.
در «ناحية چهارفرسخ»، نهشتههاي شيلي و ماسهسنگي ائوسن، عدسيهاي آهكي دارند كه با ناپيوستگي بر روي سنگهاي كرتاسه و در زير نئوژن قرار دارند. چينخوردگي شديد و دگرگوني خفيف از ويژگي آنها است.
در «ناحية بيرجند»، بخش زيرين ائوسن به رخسارة كنگلومرايي با ميانلايههاي مارني، ماسهسنگ و سنگآهك نوموليتدار است. ائوسن مياني، مجموعهاي از سنگآهك آلوئولينا و نوموليتدار، مارن است كه پس از يك نبود رسوبي به كنگلومرا، سنگهاي آذرآواري، مارن توفي، شيلهاي مدادي و ماسهسنگ ميرسد. بين ائوسن مياني و ائوسن بالايي اليگوسن ناپيوسته است. ائوسن بالا- اليگوسن شامل كنگلومراي قاعدهاي، ماسهسنگ با ميانلايههاي آذرآواري، توف برش و بالاخره ايگنيمبريت، گدازه و توفهاي اسيدي است.
در «ناحية سهچنگي» (غرب بيرجند)، مجموعة سنگهاي پالئوژن شامل مارن توفي سُرخرنگ، ماسهسنگ و كنگلومرا در قاعده است. بر روي آنها يك مجموعة ديگر از كنگلومرا، گچ، توف گچدار، آذرآواري، ايگنيمبريت و داسيت حالت به تقريب افقي قرار دارد.
در «شمال جازموريان»، رخنمونهاي پراكندة ائوسن با كنگلومرا و ماسهسنگ آغاز و با لايههاي توف، مارن ماسهاي، توف جوش خورده داسيتي، ماسهسنگ توفي، ايگنيمبريت ادامه مييابد و در تارك آن، داسيت صورتي تا سُرخرنگ قرار دارد. ميانلايههاي سنگآهك تخريبي نوموليتدار، با مارن و كنگلومرا، سن ائوسن پسين دارند.
اليگوسن – ميوسن در ايران مركزي
در قسمتهاي باختري ايران مركزي، يك واحد سنگچينهاي، به طور عمده كربناتي، شاخص با تغييرات سني اليگوسن پسين تا ميوسن پيشين وجود دارد. ولذا پذيرفته شده كه به دنبال رخداد پيرنئن و يك دورة رسوبگذاري قارهاي در اليگوسن پاييني، باريكهاي از باختر ايران مركزي از ماكو تا جنوب جازموريان، با يك درياي پيشرونده پوشيده ميشده. زمان پيشروي و پسروي درياي موردنظر در همه جا يكسان نيست. در بعضي جاها مانند منطقة سبزواران و قم، اين پيشروي در آشكوب روپلين (اليگوسن پيشين) و در بعضي نقاط مانند آذربايجان، در آشكوب آكيتانين و حتي بورديگالين بوده است. پسروي درياي مذكور هم در همه جا همزمان نيست. در طول زمان روپلين تا بورديگالين و حتي جوانتر، اين حوضه دچار تحولاتي شده كه در نهايت يك چرخة رسوبي بزرگ را به وجود آورده است.
رديفهاي نهشته شده در اين دريا، به طور عمده رسوبات آهكي است كه در نواحي ساحلي، سكوهاي كربناتي و سراشيبي سكوي كربناتي نهشته شدهاند. در هر حال، همراهان، موضعي، تبخيري به ويژه نهشتههاي مارني گسترده نشان ميدهد كه بستر دريا توپوگرافي ناهمگن داشته و ژرفاي آن از محيطهاي كولابي تا ژرفاي مناسب براي نهشت مارن در تغيير بوده است.جايگاه چينهشناسي، رخسارة سنگي و ويژگيهاي زيستي اين سنگآهكها، به ويژه ذخاير هيدروكربني آنها، شباهت بسيار نزديك با واحد سنگچينهاي سازند آسماري در زاگرس دارد كه بيشترين ذخاير نفتي جنوب باختري ايران را دارد. اين شباهتها به حدي است كه حتي ميتوان تصور كرد كه درياي اليگوسن – ميوسن باختر ايران مركزي به واقع ادامة شمال خاوري درياي آسماري است كه به گونهاي تا ايران مركزي ادامه داشته است.
به دليل گستردگي زياد، شاخص بودن، و داشتن تمركزهاي هيدروكربني، مطالعات انجام شده بر روي سنگآهكهاي اليگوسن – ميوسن باختر ايران مركزي درخور توجه است. اين واحد سنگي براي نخستين بار توسط لوفتوس (1854) و آبيك (1858) از درياچة اروميه و تيتز (1875) از ايران مركزي و اشتال (1911) از قم گزارش شده است. سازند اليگو- ميوسن (فورر و سودر، 1955)، نئوژن زيرين دريايي (رپين، 1935)، مارن آكيتانين لپيدوسيكلينادار قم (فورون، 1941) نامهاي گوناگوني است كه به اين واحد سنگچينهاي داده شده ولي از 1955 به بعد، به پيشنهاد گانسر و دوزي، براي اين سنگها از نام «سازند قم» استفاده ميشود. اما در ناحية چهارگنبد براي سنگهاي اليگوسن از نام «سازند چهارگنبد» استفاده شده كه كاربرد چنداني ندارد. بــربــريان (1983) زايش حوضة رسوبـي سازنــد قم را ناشي از فرورانش پوستة اقيانوسي تتيس جوان به زير ايران مركزي ميدانـد كه با بـازشدگي پشت كماني Back – arc spreading و نهشت رسوبات دريايي سازند قم و فرآيندهاي آتشفشاني آلكالن، همراه بوده است.
سازند قم : گستردگي زياد و وجود ذخاير هيدروكربني در رديفهاي اليگوسن – ميوسن ناحية قم سبب شده تا نام سازند از اين شهر گرفته شود. ولي چون تغييرات رخسارهاي اين سازند زياد است، تاكنون برشي الگويي معرفي نشده است.در 1955، گانسر، فورر و سودر، در ناحية قم، اين سازند را به شش عضو (A, B, C, D, E, F) تقسيم كردند. آبه و همكاران (1964) عضو C را به چهار بخش (C1- C4) تقسيم كردند و بدينترتيب سازند قم، 9 عضو دارد كه با نشانههاي f, e, d, c4, c3, c2, c1, b, a مشخص ميشود. با اين حال، جدا از عضوهاي نهگانه، به باور بزرگنيا (1966)، در ناحية كاشان، عضو قديميتري را ميتوان به سازند قم اضافه كرد كه نامبرده «عضو نامشخص» و يا «بينام» را پيشنهاد كرده است. از سوي ديگر، آبه و همكاران (1964)، يك عضو تبخيري به آخر رسوبات دريايي اضافه كردند. اين واحد تبخيري، در حقيقت سنگپوش مخازن نفتي منطقه است.
در ناحية قم، اين سازند 1200 متر ضخامت دارد و ويژگيهاي سنگي و زيستي عضوهاي نهگانة آن به علاوة دو عضو پيشنهادي جديد، از پايين به بالا، به شرح زير است :- «عضو بينام»، 20 تا 30 متر، تناوبي از مارن سيلتي سُرخ و سبز، ماسهسنگ و آهك نازك داراي مرجان، ميليوليد است كه در نطنز 48 متر ضخامت و فسيل Nummulites intermedius دارد. اين عضو كه قديميترين بخش سازند قم است، با فسيلهاي Eulepidma cf. dilatata به سن روپلين مشخص ميشود كه قابل مقايسه با بخش زيرين آسماري در زاگرس است.-