سنوزوئیک در ایران 1
فصل ششم- سنوزوييك در ايران
مقدمه
در ايران همانند ديگر نقاط جهان، سنوزوييك از 65 ميليون سال پيش و پس از رخداد كوهزايي جهاني لارامين آغاز شده است و شامل دو دورة ترشيري و كواترنري است. جدا از رويداد زمينساختي و تحولات ژئوديناميكي، از نگاه زيستي نيز مرز مزوزوييك و سنوزوييك با ناپديد شدن خزندگان بزرگ، آمونيتها، بلمنيتها و بسياري از موجودات ذرهبيني مشخص ميشود.رخداد لارامين يكي از رويدادهاي زمينساختي اثرگذار بر زمينشناسي ايران است كه در اثر آن ضمن به همرسيدن صفحههاي جدا مانده و بسته شدن زميندرز كهن (به جز مكران) حوضههاي رسوبي مستقل سنوزوييك ايران شكل گرفتهاند.
در البرز، رخداد لارامين سبب شده است تا دامنة شمالي از دامنة جنوبي جدا شود به همين رو نهشتههاي سنوزوييك بخش شمالي ايران در دو حوضة رسوبي مستقل انباشته شدهاند. در بخش شمالي البرز،كهنترين نهشتههاي سنوزوييك، رديفهاي دريايي ميوسن هستند كه رخسارة پاراتتيس دارند و نشانگر پيشروي دريايي ميوسن پس از يك دورة خروج طولاني است. شرايط دريايي ميوسن البرز شمالي، كم و بيش تا زمان كواترترنري ادامه داشته است. در بخش جنوبي البرز، پس از دورههاي فرسايشي و انباشت آواريهاي پالئوسن (كنگلومراي فجن) زمين با درياي كم ژرفايي پوشيده شده كه محل مناسبي براي تهنشست سنگآهكهاي نوموليتدار ائـوسن پيشين، (سازند زيارت)، و توفيتهــاي سبز ائوسن ميانـي ( سازند كرج) بوده است. در مرز ائوسن – اليگوسن، رخداد زمينساختي پيرنئن موجب خروج گسترده البرز جنوبي شده است به همينرو سنگهاي اليگوسن و حتي نئوژن البرز جنوبي گسترش بسيار محدود دارند و اغلب رديفهاي انباشته شده در حوضچههاي بين كوهي با شرايط اكسيدي هستند. رخداد زمينساختي مرز ميوسن – پليوسن (فاز آتيكن) ضمن اثرگذاري بر فراخاست و مورفوتكتونيك البرز، سبب شده تا نهشتههاي پليوسن البرز انباشتههاي كنگلومرايي (سازند هزار دره) باشند كه در كوهپايههاي جنوبي البرز به ويژه در حد فاصل قزوين تا سمنان رخنمون دارند. همانند زمان پليوسن، در زمان كواترنري نيز شرايط رسوبي البرز جنوبي از نوع رودخانهاي سيلابي است كه حاصل آن فرسايش شديد بلنديها و پر شدن سريع گوديها است.
در ايران مركري، بيشتر سنگهاي پالئوسن انباشتههاي كنگلومرايي حاصل از چرخههاي فرسايشي رخداد لارامين هستند. سنگهاي ائوسن گاهي نشانگر تكاپوهاي آتشفشاني و گاهي انباشتههاي فليش گونهاند كه در حاشية قارهها انباشته شدهاند. عملكرد رخداد پيرنئن موجب برقراري محيطهاي اكسيدي – قارهاي محدود شده به همينرو سنگهاي اليگوسن ايران مركزي گسترش محدود دارند و بيشتر از نوع مارن – سنگ ماسه و كنگلومرا هستند (سازند سرخ پاييني) كه رنگ سرخ دارند. پس از رخداد پيرنئن ، در اواخر اليگوسن بخش باختري ايران مركزي (قم، ماكو، آذربايجان، تفرش، كاشان 000) با درياي پيشروندة اليگوسن - ميوسن پوشيده شده است. سنگهاي اين درياي پيشرونده كربناتهاي سكويي نوع رمپاند (سازند قم) كه در محيطهاي كمژرفا انباشته شدهاند و نشان ميدهند كه در اين زمان (اليگوسن – ميوسن ) قسمتهاي باختري ايران مركزي زير درياي پيشروندهاي بوده است كه به احتمال از زاگرس به اين ناحيه آمده است. سنگهاي نئوژن ايران مركزي انباشتههاي قارهاي – اكسيدي هستند و نشانگر آنند كه از ميوسن پيشين، با پسروي دريا، محيطهاي قارهاي حاكم شده كه تا زمان پليوسن و حتي كواترنر ادامه يافته است
.در پهنة زاگرس سنگهاي پالئوژن به سه رخسارة ساحلي (سازند ساچون)، سكويي (سازند جهرم) و ژرف (سازنده پابده) هستند كه نشانگر شرايط و ژرفاي متفاوت محيط رسوبگذاري پالئوژن زاگرس ميباشند. در ائوسن مياني، در اثر رخداد پيرنئن، دريا از نواحي ساحلي و سكويي پس نشسته در حالي كه در ترافها رخسارههاي ژرف سازند پابده به انباشت خود ادامه ميدادهاند. سنگهاي اليگوسن – ميوسن پيشين زاگرس، حتي در نواحي سكويي، كربناتهاي كم ژرفا است (سازند آسماري) كه به بازگشت دوبارة دريا و پوشيده شدن نواحي سكويي اشاره دارد. رديفهاي ميوسن پيشين – پليوسن زاگرس (گروه فارس) معرف انباشتگي رسوبهاي همزمان با كوهزايي هستند كه در يك درياي پسرونده به سمت جنوب باختري ته نشست شدهاند. خروج گستردة زمين در زمان پليوسن سبب شده تا پسروي درياي نئوژن، در زمان پليوسن در بيشترين مقدار باشد به همين رو سنگهاي پليوسن زاگرس انباشتههاي كنگلومرايي (سازند بختياري) هستند.
در شمال خاوري ايران (كپه داغ) در آغاز سنوزوييك، رخداد لارامين همچنان سبب پسروي دريا و انباشت نهشتههاي قارهاي پالئوسن (سازند پسته ليق) شده است. ولي، از اواخر پالئوسن به طور محلي (سازند چهل كمان) و از ابتداي ائوسن به طور سراسري محيط دريايي سازند خانگيران برقرار شده است. در مرز تقريبي ائوسن – اليگوسن، عملكرد رخداد پيرنئن سبب خروج گسترده و پس نشست دريا براي هميشه از كپه داغ گرديده به همين رو سنگهاي نئوژن اين ناحيه، ته نشست قارهاي – اكسيدي هستند كه گسترش بسيار محدود دارند.
در كوههاي خاور ايران، پس از رخداد لارامين، حوضههاي فليشي شكل گرفتهاند كه تا زمان ائوسن مياني دوام داشتهاند ولي در اين زمان در اثر برخورد نهايي صفحههاي لوت و افغان، دريا به طور گسترده و براي هميشه به سمت جنوب پسروي كرده است. در حوضة مكران، نهشتههاي پالئوسن به رخسارههاي گوناگون خشكي، دريايي كم ژرفا و دريايي ژرفاند كه به ويژه انواع ژرف آنها با پوستههاي اقيانوسي همراهاند و بخشي از آميزههاي رنگين مكران را تشكيل ميدهند. شرايط و ژرفاي درياي ائوسن مكران تغييرات زياد داشته است به همين لحاظ واحدهاي سنگچينهاي ائوسن به رخساره و نامهاي گوناگوناند كه گاهي با سنگهاي پالئوسن و گاهي با سنگهاي اليگوسن پيوند دارند. نهشتههاي اليگوسن مكران رخسارة شيلي – ماسهاي فليشگونه (واحد انگوران) دارند كه پس از رخداد اليگوسن مياني (رويداد ساوين) ته نشست شدهاند و رسوبگذاري آنها تا ميوسن ادامه داشته است. نهشتههاي ميوسن بالايي مكران، رسوبهاي مارني ژيپسدار، سنگ ماسه، شيل و كنگلومرا است كه به نام گروه و يا واحد مكران نامگذاري شدهاند. تغييرات محلي رخسارهها سبب شده تا گاهي براي رديفهاي ميوسن بالايي- پليوسن مكران از نامهايي همچون كنگلومراي پالمي و يا واحد تاهتون استفاده شود. جدا از سنگ ماسههاي سست كمسيمان، بخشي از انباشتههاي پليوسن مكران كنگلومرايي با قطعات بزرگ است كه گاهي واحد نهنگ و گاهي كنگلومراي تلخاب نام دارند.
نهشتههاي كواترنري ايران، به طور عمده رودخانهاي – سيلابي هستند كه پهنههاي آبرفتي جوان را ميسازند. با وجود اين در حوضه و حاشية خزر، نهشتههاي كواترنري دريايي است. در ضمن، در پارهاي نقاط ايران سنگهاي كواترنري از نوع روانههاي بازالتي، پادگانههاي دريايي، نهشتههاي بادي و رسوبهاي كويري است.جدا از انباشتههاي رسوبي، در نتيجه فشارش و تنشهاي وابسته به دو رخداد كوهزايي آلپ مياني و پاياني، بخشي از سنگهاي سنوزوييك ايران معرف تكاپوهاي ماگمايي هستند كه به صورت روانهها و خاكسترهاي آتشفشاني و يا تودههاي نفوذي، به ويژه در صفحة ايران رخنمون دارند. فراواني سنگهاي ماگمايي سنوزوييك به اندازهاي است كه از اين دوران به عنوان «دوران ماگماتيسم» ايران ياد ميشود كه گاهي، به ويژه در زمان ترشيري، تكاپوهاي آتشفشاني همراه با فلززايي است به همين رو از ترشيري ايران به عنـوان « دورة فلزي» نيز ياد ميشود.
ترشيري در البرز
مقدمه
اثر كوهزايي اواخر كرتاسه (لاراميد)، برجستگيهايي در البرز شمالي به وجود آمده و در نتيجه رديفهاي ترشيري البرز در دو حوضة رسوبي مستقل و جداي از يكديگر انباشته شدهاند. بيشتر البرز شمالي در ترشيري از آب بيرون بوده و فاقد رسوب است، ولي در نئوژن، حاشية جنوبي درياي خزر و دشت گرگان به عنوان بخشي از حوضة رسوبي پاراتتيس (پُنتوكاسپين)،كه حوضهاي مستقل و جداي از البرز بوده، محل نهشت رسوبات تبخيري ماسهاي، سيلتي رُسي بوده است. در البرز جنوبي، توالي ستبري از رسوبهاي دريايي پالئوژن و نهشتههاي قارهاي نئوژن ديده ميشود. در اينجا سنگهاي پالئوسن بيشتر از نهشتههاي كنگلومرايي و ماسهسنگي است كه گاه همراهاني از گدازههاي آتشفشاني دارد و به تدريج به سنگآهكهاي نوموليتدار دريايي كم عمق ائوسن زيرين ميرسد. در ائوسن مياني، حجم درخور توجهي (حدود 3000 متر) از توف و توفيتهاي سبز، در حوضة در حال فرونشيني البرز جنوبي نهشته شده كه سرانجام به رسوبهاي كم عمق و تبخيري ائوسن بالايي ميرسد. در مرز ائوسن – اليگوسن، رخداد زمينساختي پيرنئن موجب خروج گستردة البرز جنوبي شده و به همينرو، تواليهاي اليگوسن در البرز جنوبي وجود ندارد. ولي در حوضههاي ميان كوهي اين بلنديها، تواليهايي از رسوبات قارهاي اكسيدي وجود دارد كه ويژگيهاي سنگي آنها، مشابه رديفهاي نئوژن (سازند سُرخ بالايي) ايران مركزي است.
پالئوسن در البرز
در دامنة شمالي البرز تواليهاي پالئوسن گسترش بسيار محدود دارد و به ظاهر رويدادهاي زمينساختي لاراميد سبب شده تا گسترههاي وسيعي از اين نواحي از آب خارج باشد. در بيشتر نقاط البرز جنوبي، رخسارة پالئوسن، قارهاي (سازند كنگلومرايي فجن) است كه در كمتر مكاني آثار فسيل از آن گزارش شده است. سازند فجن، گاه در قاعدة رسوبات ائوسن زيرين، گاه در بخش بالايي ائوسن زيرين و يا در رسوبات ائوسن مياني (لوتسين) قرار ميگيرد (حاجيان، 1375) و داراي ضخامتهاي متفاوت از چند متر تا بيش از 2000 متر است و لذا، انتساب آن به پالئوسن نياز به بازنگري دارد. اگرچه سازند كنگلومرايي فجن نشانگر رديفهاي پالئوسن در البرز است، ولي اشتايگر (1966) در ناحية فيروزكوه لايههاي آهكي حاوي اوستراكودها، Textularia sp.، Cularia sp.، Amblyochara begudina را به پالئوسن نسبت داده است. و يا، در ناحية اهر، سنگهاي پالئوسن به طور عمده گدازه، برش و توف (سازند محمدآباد) است كه در بخش زيرين آن رديفي از مارن، كنگلومرا، سنگآهكهاي ماسهاي، مولاسهاي سُرخ حاوي دوكفهاي ديده ميشود. آهكهاي ماسهاي اين توالي رسوبي، حاوي روزنهداران، جلبك، مرجــان و خارپوست به سن پالئوسن است. در اين ناحيه، دگرشيبي وابسته به فاز لاراميد ديده نميشود، ولي مرز كرتاسه - پالئوسن ناپيوسته است.
سازند كنگلومرايي فجن (فاجان) : سازند كنگلومرايي فجن نشانگر چرخههاي فرسايشي پس از رويداد كوهزايي لاراميد است كه به طور عموم رديفهاي كهنتر را با دگرشيبي زاويهاي ميپوشاند. برش الگوي اين سازند را دلنباخ (1964) در 100 كيلومتري خاور تهران و نزديك روستاي فاجان، به ضخامت 1500 متر اندازهگيري كرده ولي ضخامت اين سازند تغييرات زيادي دارد. از نگاه سنگشناختي، اين سازند شامل ضخامت متغيري از كنگلومراي چندزادي، ماسهسنگهاي سُرخرنگ و مارن ماسهاي است ولي، به طور محلي، سازند فجن نوعي كنگلومراي آتشفشاني (آكلومرا) است.
در محل برش الگو، كنگلومراي فجن، به طور دگرشيب سنگآهكهاي اوربيتوليندار كرتاسة زيرين (سازند تيزكوه) را ميپوشاند و در بالا، با سازند آهكي زيارت همشيب است. ولي در برخي نقاط، مانند باختر فيروزكوه، دو سازند فجن (در زير) و زيارت (در بالا) در زمان و مكان، با يكديگر ارتباط بين انگشتي دارند.با وجود داشتن آلوئولين و نوموليت، سازند فجن بيشتر بر اساس جايگاه چينهشناسي به سن پالئوسن – ائوسن دانسته شده است، ولي با توجه به اينكه در پارهاي نقاط ايران، رويداد كوهزايي لاراميد سن پس از دانين Danian دارد و با تكيه بر پيوند تدريجي و بين انگشتي دو سازند فجن و زيارت احتمال ائوسن بودن اين نهشتههاي كنگلومرايي بيشتر است.گفتني است كه آلنباخ (1966)، در ناحية دماوند، كنگلومراي موجود در قاعدة سنگآهكهاي زيارت را بخش قاعدهاي سازند زيارت ميداند و از آن به نام كنگلومراي زيارت ياد ميكند.خاوريترين رخنمونهاي سُرخرنگ سازند فجن را ميتوان در شمال شاهرود (درة مُجن) ديد. به سمت باختر اين سازند در شمال باختري دامغان (تويه، دروار)، شمال سمنان، باختر و خاور فيروزكوه، درة منجيل، و كوههاي سلطانيه گزارش شده است. پارهاي از كنگلومراهاي قياس شده با سازند فجن، نياز به بازنگري دارند.
از نگاه رخساره، به ويژه جايگاه چينهشناسي، سازند فجن را ميتوان با رديفهاي همرخساره در ايران مركزي (كنگلومراي كرمان)، كپهداغ (سازند پستهليق) و حتي بخش شيل ارغواني سازند پابده در زاگرس مقايسه كرد.