مزوزوئیک در ایران صفحه 16
كرتاسه در كپهداغ
بررسي ديرينه جغرافياي كرتاسه توسط افشارحرب (1372) نشانگر آن است كه به جز بخش شمال باختري كپهداغ (پيرامون گنبدكاووس) كه رسوبگذاري دريايي از ژوراسيك به كرتاسه پيوسته است، در ديگر نواحي به ويژه در خاور و جنوب كپهداغ، در اواخر ژوراسيك و آغاز كرتاسه شواهدي از يك خشكيزايي گسترده را ميتوان ديد.
به همينرو، نهشتههاي آغاز كرتاسه از نوع آواريهاي سُرخرنگي به نام « سازند شوريجه » است كه در محيطهاي مردابي، دشت ساحلي، دلتايي و يا محيط سبخايي نهشته شدهاند. به تدريج، از زمان هوتريوين، رژيمهاي قارهاي – مردابي به انواع مردابي – دريايي تبديل شده و در زمان بارمين، نخست سكوي كربناتي كم ژرفا و پُر انرژي و در آپتين محيطهاي دريايي بر تمام منطقه چيره شده كه شرايط مناسبي براي نهشت سنگآهكهاي زيستآواري و ائوليتي « سازند تيرگان » بوده است. حوضه در آپتين پسين، ژرفاي بيشتر داشته و با ورود رُس، « سازند سرچشمه » نهشته شده است. در آلبين، ورود رُس مداومتر بوده كه حاصل آن « سازند شيلي سنگانه » است. در سنونين پيشين، در يك درياي پسرونده به سمت باختر، رديفي از ماسهسنگهاي گلوكونيتي به نام « سازند آيتامير » نهشته شده و در پايان سنومانين مياني، به جز بخش شمال خاوري حوضه، ديگر مناطق خشكي بوده و به همين دليل، در بسياري از نواحي، از اواخر سنومانين تا آغاز سنونين و حتي در بعضي نقاط تا اواخر تورونين، شواهدي از يك نبود رسوبي وجود دارد. در تورونين پسين، بخش شمال خاوري با درياي آزاد ارتباط داشته، ولي در باختر و جنوب مركزي منطقه، خشكي كم شيبي وجود داشت كه تحت تأثير فرسايش ملايم قرار داشته است. شرايط دريايي زمان تورونين، با تغييرات اندك، كم و بيش تا ماستريشتين ادامه يافته و در طـي آن سازندهاي « آبدراز »، « آب تلخ »، « نيزار » و « كلات » نهشته شدهاند.
از اواسط ماستريشتين پسين، به جز ناحية سَرَخس و شمال گنبد كاووس، ديگر مناطق خشكي بوده و در پايان ماستريشتين، تنها در شمال باختر، سكوي كربناتي كم ژرفايي وجود داشته است.ديرينه جغرافيا نشان ميدهد كه بر خلاف باور عموم، به دليل تأثير حركتهاي زمينساختي، پيشروي و پسروي درياي كرتاسه مكرر بوده و در پهنه كپه داغ، رسوبگذاري پيوسته نبوده است. در هر حال، رديفهاي كرتاسه كپه داغ، يكي از كاملترين و ستبرترين نهشتههاي كرتاسة ايران است كه واحدهاي سنگ چينهاي زير در آن مشاركت دارند (شكل 5-18)
سازند آواري شوريجه : در نقاط زيادي ازكپه داغ، به جز پايانة باختري آن (نواحي گنبد كاووس)، سنگآهكهاي ژوراسيك بالا (سازند مزدوران) با رديف آواري سُرخرنگي پوشيده ميشود كه از آن به نام « سازند شوريجه » ياد ميشود. نام اين سازند از روستاي شوريجه گرفته شده، ولي بُرش الگوي رسمي آن، در كنار راه مشهد به كلات (درة خور)، به ضخامت 980 متر، مطالعه شده است.سازند شوريجه بيشتر از نوع رسوبهاي آواري (شيل، رُس سنگ، ماسهسنگ، كنگلومرا)، كمي سنگگچ و لايههاي ناچيز سنگهاي كربناتي است كه سيماي قهوهاي – سُرخ دارد و به صورت رديفي راهنما و سُرخرنگ، سنگآهكهاي صخرهساز ژوراسيك بالا (مزدوران) را از سنگآهكهاي كرتاسة پايين (سازند تيرگان) جدا ميكند.در محل بُرش الگو (درة خور)، سازند شوريجه به سه بخش تقسيم شده است (افشار حرب، 1373).
* « بخش آواري تبخيري زيرين » شامل 334 متر شيل قهوهاي مايل به سُرخ و ارغواني، ماسهسنگ، سنگآهك و سنگ گچ است.
* « بخش كربناتي تبخيري مياني » از 276 متر سنگهاي كربناتي، سنگ گچ، شيل، ماسهسنگ و سيلت سنگ تشكيل شده است.
* « بخش آواري بالايي » شامل 371 متر ماسهسنگ با ميانلايههايي از شيل قهوهاي مايل به سُرخ است. در اين بخش، سنگهاي كربناتي و سنگ گچ ديده نميشود.
رخسارة آواري و سيماي سُرخ – صورتي سازند شوريجه را ميتوان از مرز افغانستان تا ناحية آرموتلي (80 كيلومتري خاور گنبد كاووس) دنبال كرد. ولي شرايط و نوع محيط رسوبي سبب شده تا بخشهاي سه گانة بُرش الگو در همه جا رخساره و ستبراي يكسان نداشته باشد. براي نمونه، در بُرش حمامقلعه، ماسهسنگ قارهاي بخش بالايي به رسوبهاي دريايي و سنگهاي كربناتي تغيير رخساره داده است.در محل بُرش الگو، همبري شوريجه با سازند مزدوران تدريجي است. همبري بالايي آن با سازند تيرگان، اگرچه با تغيير رخسارة ناگهاني است، ولي ميتوان شاهد يك گذر تدريجي بود. ولي گاهي (ماننددرة ارداك) سطح بالايي شوريجه فرسايشي است و بر روي آن كنگلومراي پليوسن قرار دارد و يا در كوه اُزون، سنگآهك كلات به سن ماستريشتين بر روي اين سطح قرار دارد.
سازند شوريجه بيشتر از رسوبهاي قارهاي – مردابي تشكيل شده ولي زبانههايي از رسوبهاي دريايي حاوي سنگواره دارد. بخش زيرين لايههاي دريايي به سن بريازين – والانژنين، سن بخش مياني آن هوتريوين و بخش بالايي به سن بارمين دانسته شده است. در مورد سن سازند شوريجه اتفاق نظر وجود ندارد.كلانتري به استناد دو برش حمامقلعه و زنگانلو، شوريجه را به سن كيمريجين – نئوكومين ميداند. رهقي، نمونههاي بُرش نايبا – جوزك را به سن تيتونين – نئوكومين ميداند.نهشتههاي آواري – تبخيري و سُرخرنگ سازند شوريجه، با رسوبهاي همزمان (ژوراسيك پسين – كرتاسة پيشين) ديگر نقاط ايران به ويژه نهشتههاي سُرخ و آواري نواحي كرمان – طبس (لايههاي سُرخ گرهدو، سازند سُرخ آواري، نهشتههاي آواري – گچي مَـگو) شباهت كامل دارد. با وجود تفاوتهاي رخسارهاي، نهشتههاي تبخيري گوتنيا و هيث در زاگرس و واحد گچ و ملافير البرز مركزي، ميتوانند از نظر زماني و شرايط رسوبي، به نوعــي با سازند شوريجه همارز باشند. در تركمنستان به آواريهاي مشابه با شوريجــه « ماسهسنگ شاتليك » نام داده شده كه سنگ مخزن اصلي ميدانهاي گازي دولتآباد – دونمز، شاتليك، مارلي و بايرامعلي است. در ايران، شوريجه داراي دو لايه ماسهسنگ گازدار به نام ماسهسنگ D معادل ماسهسنگ شاتليك تركمنستان است (افشارحرب، 1380).
سازند آهكي تيرگان : بُرش الگوي سازند تيرگان، در كوه تيرگان، واقع در 39 كيلومتري جنوب خاوري درگز مطالعه شده است. در ضمن اين سازند داراي بُرش مرجعي است كه در جنوب خاوري روستاي جوزك (باختر كپهداغ) قرار دارد.سازند تيرگان از سنگآهكهاي ستبر لايه تا تودهاي ائوليتي و زيستآواري با ميانلايههاي ناچيزي از سنگآهكهاي مارني، مارن و شيل آهكي است. ستبراي زياد لايهها و به ويژه تراكم و سختي سنگآهكها سبب شده تا اين سازند از واحدهاي چهرهساز بين رديفهاي آواري سُرخرنگ سازند شوريجه و نهشتههاي شيلي – مارني سرچشمه باشد. به همين دليل يكي از واحدهاي فيزيوگرافيك كپهداغ را ميسازد.در خاور كپهداغ (بُرش شوراب)، سازند تيرگان كمترين ستبرا (20 متر) را دارد ولي به سمت باختر، ضخامت سازند افزايش مييابد، به گونهاي كه در محل برش مرجع، 310 متر و در بُرش الگو 780 متر ستبرا دارد و حتي در چاه قزلتپه شمارة 2 ضخامت تيرگان 1005 متر است.در محل بُرش الگو و بُرش مرجع مرزهاي پاييني و بالايي تيرگان با تغيير رخساره ناگهاني گزارش شده است، ولي بررسيهاي رسوبشناسي جديد، حاكي از تدريجي بودن مرزهاي زيرين و بالايي اين سازند است و حتي گاهي سازند تيرگان ممكن است با واحد كهنتر (سازند شوريجه) و يا جوانتر (سازند سرچشمه) پيوند بين انگشتي داشته باشد. اُربيتولين شاخصترين سنگوارة سازند تيرگان است كه اغلب هستة ائوليتهاي آهكي را تشكيل ميدهد. بر پاية سنگوارههاي موجود، سن سازند تيرگان نئوكومين (بارمين) تا آپتين است.
سازند تيرگان يكي از واحدهاي سنگي و پايدار پهنة كپهداغ است، ولي گاهي اين سازند وجود ندارد. براي نمونه در ناحية جاجرم، سازند تيرگان گسترش نيافته و سنگآهك كلات به سن ماستريشتين، بر روي ماسهسنگهاي شوريجه است و يا در 82 كيلومتري گنبدكاووس، باز سازند تيرگان وجود ندارد و سازند آيتامير بر روي سازند شوريجه قرار دارد.
گفتني است كه جدا از تغييرات ستبرا، گاهي ميتوان شاهد تغيير رخسارة سازند تيرگان بود. براي نمونه در بُرش حمامقلعه، 90 متر از بخش مياني سازند را ماسهسنگهاي خاكستري و نخودي رنگ همراه با لايههاي نازك آهك و مارن تشكيل ميدهد. جدا از پهنة كپهداغ، سنگآهكهاي ائوليتي سازند تيرگان را ميتوان در دامنههاي شمالي بينالود (جنوب جادة مشهد – قوچان) و كوه شاهجهان (شمال اسفراين) ديد. اين رخنمونها هيچگونه نشانههاي زمينساختي ندارند و به نظر ميرسد كه درياي تيرگان، به سمت جنوب تا كوههاي بينالود، گسترش داشته است.
سازند مارني سرچشمه : نام اين سازند از روستاي سرچشمه (14 كيلومتري شمال خاوري بينالود) گرفته شده، ولي بُرش الگوي آن در دماغة خاوري تاقديس خور، كنار راه مشهد به كلات، مطالعه شده است.سازند سرچشمه در محل بُرش الگو، با 310 متر ستبرا، از دو بخش غيررسمي و يك لاية كليدي تشكيل شده است. بخش زيرين سازند، حدود 178 متر مارن همگن به رنگ خاكستري مايل به آبي است. بخش بالايي سازند 132 متر شيل آهكي خاكستري تيره است كه ميانلايههاي نازكي از سنگآهكهاي زيستآواري دارد. پايان بخش سازند سرچشمه، يك لايه كليدي يك متري از سنگآهكهاي زيستآواري است كه راهنماي خوبي براي تعيين مرز بالايي سازند ميباشد. در بُرشهاي گوناگون، تغييرات نسبت بخش مارني پاييني به شيل بالايي زياد است و گاهي ممكن است يكي از آنها وجود نداشته باشد.تغييرات ضخامت سازند سرچشمه درخور توجه است. در يك نگاه كلي، ستبرا از خاور به باختر افزايش مييابد. در بُرش نار (خاوريترين برش)، سازند سرچشمه 150 متر ضخامت دارد. در 100 كيلومتري شمال خاوري گنبدكاووس ضخامت سازند سرچشمه 1090 متر است. هر دو همبري سازند با واحدهاي سنگي زيرين (سازند تيرگان) و بالايي (سازند سنگانه) همشيب است. ولي گاهي دو سازند تيرگان (درزير) و سرچشمه با يكديگر ارتباط بين انگشتي دارند.جدا از روزنهداران فراوان، در باختر كپهداغ، سازند سرچشمه آمونيت فراوان دارد.
مجموعة سنگوارههاي اين سازند، نشانگر سن بارمين پسين تا آپتين مياني است.گسترش جغرافيايي سازند سرچشمه در خور توجه است. از مرز افغانستان به سمت باختر، سرچشمه را ميتوان در يك فاصلة 110 كيلومتري ديد. ولي در شمال كوه كورخود- رباط قرهبيل، اين سازند رخنمون ندارد و سازند آيتامير روي سنگهاي كهنتر از سازند سرچشمه (تيرگان، شوريجه) قرار دارد.
سازند شيلي سنگانه : بُرش الگوي سازند سنگانه در 4 كيلومتري شمال باختري روستاي سنگانه، در 70 كيلومتري شمال خاوري مشهد، (در نزديكي كلات) مطالعه شده است. از نظر سنگشناختي، سازند سنگانه شامل شيلهاي همگن به رنگ خاكستري تيره تا سياه كمي مايل به سبز، بدون لايهبندي شاخص و مقدار ناچيز ميانلايههاي سيلت سنگ است.سازند سنگانه دو ويژگي آشكار دارد، يكي سيماي ريختشناسي تپه ماهوري فرسوده و پشته مانند به رنگ سبز – خاكستري، دوم گرهكهاي عدسي و بيضوي شكل از رسهاي آهندار كه گاه هستهاي از سنگوارة آمونيت دارد.ضخامت سازند سنگانه در محل بُرش الگو، 750 متر است، ولي به سمت شمال و باختر، ستبرا تا 2000 متر افزايش مييابد. هر دو همبري سازند سنگانه با واحدهاي زيرين (سازند سرچشمه) و زبرين (سازند آيتامير) همشيب است. ولي گاهي تفكيك سرچشمه و سنگانه ناممكن است و گاهي نيز (شمال گسل كورخود – رباط قره بيل) مرز بالايي سنگانه فرسايشي و به سازند كلات به سن ماستريشين و يا سازند چلكن به سن پليوسن است.
سازند شيلي سنگانه، به سن آلبين، يادآور شيلهاي آلبين نواحي جام، اصفهان و يزد (سازند غير رسمي دره زنجير) و سازند كژدمي در زاگرس است. اين شباهت ميتواند نشانگر شرايط يكسان رسوبي بر حوضههاي زمان آلبين ايران باشد.
سازند آواري آيتامير (آتامير) : بُرش الگوي اين سازند در 5 كيلومتري جنوب خاوري روستاي آيتامير، در 70 كيلومتري شمال خاوري گنبدكاووس قرار دارد. از نظر سنگشناختي، بخش پاييني سازند آيتامير 612 متر ماسهسنگ با ريختشناسي برجسته و بخش بالايي آن 388 متر شيل است. گلوكونيت فراوان در دو بخش ياد شده سبب شده تا اين سازند سيماي سبز زيتوني داشته باشد كه راهنماي خوبي براي شناسايي آن است. سازند آيتامير در محل بُرش الگو، 100 متر ستبرا دارد. ستبراي اين سازند در كنترل گسلهاي طولي همزمان با رسوبگذاري است و در يك نگاه كلي، از شمال به جنوب ضخامت كاهش مييابد، به گونهاي كه در جنوب گسل كورخود – رباط قرهبيل، ضخامت اين واحد سنگي فقط 6 متر است و حتي در نواحي جنوبيتر (شمال گسل جاجرم) اين سازند وجود ندارد.
در بيشتر بُرشها مرز زيرين سازند آيتامير با سازند سنگانه تدريجي و مرز بالايي آيتامير همواره فرسايشي و نشانگر خشكيزايي اوايل كرتاسة پسين است.بخش ماسهسنگي سازند آيتامير در محل بُرش الگو، بدون سنگواره است ولي در ديگر نواحي (مراوه تپه و شمال درة اترك) داراي آمونيتهاي سنومانين پيشين است. بخش شيلي (بالايي) سازند آيتامير دربر دارندة روزنهداران گوناگون با سن سنومانين است. ولي سن آپتين پسين – سنومانين مياني بيشتر محتمل است.ماسهسنگها و شيلهاي گلوكونيتي سنومانين جدا از پهنة كپه داغ، در جنوب اصفهان نيز برونزد دارد كه جايگاه چينهشناسي و ويژگيهاي زيستي مشابه با سازند آيتامير دارد.
سازند آبدراز : بُرش الگوي اين سازند در خاور راه مشهد – سَرخس در حدود يك كيلومتري گردنة مزدوران قرار دارد. از نظر سنگشناختي، سازند آب دراز دو رخسارة متفاوت دارد. در خاور جادة درگز – قوچان، سازند آبدراز شامل شيل خاكستري روشن است كه سه و گاهي چهار تناوب از سنگآهك گچي دارد. در باختر جادة درگز – قوچان، آب دراز تنها از نوع سنگآهك گچي – مارني همگن است. در هر دو رخساره، سيماي عمومي سازند، رنگ سفيد مايل به خاكستري دارد و دوكفهايهاي نوع اينوسراموس و آمونيت از ويژگيهاي آن است. در محل بُرش الگو، سازند آب دراز 188 متر ستبرا دارد ولي به سوي جنوب خاور و باختر، سازند ضخيمتر ميشود. ولي، در شمال جاجرم، اين سازند وجود ندارد و سنگآهك كلات بر روي سازند شوريجه ديده ميشود.در همه جا، مرز زيرين آب دراز ناپيوسته و نشانگر چرخة فرسايشي اوايل كرتاسة پسين است. مرز بالايي آب دراز به سازند آبتلخ تدريجي و منطبق بر آخرين لاية سنگآهك گچي سازند آب دراز است. ولي گاهي مرز بالاي آب دراز، ناپيوسته و با رديفهاي جوانتر كرتاسه بالا است .
روزنهداران، آمونيت، اينوسراموس و خارپوست از سنگوارههاي شاخص سازند آب دراز است. در بيشتر بُرشها، تغييرات سني سازند آبدراز از تورونين تا كونياسين است . ولي گاهي لايههاي تورونين وجود ندارد و يا گاهي لايههاي پاياني اين سازند به آشكوب سانتونين است. بنابراين، مرز پايين و بالاي اين سازند در همه جا همزمان نيست.
سازند شيلي آب تلخ : نام اين سازند از روستاي آب تلخ در خاور راه مشهد – سَرَخس گرفته شده كه در 77 متري شمال خاوري مشهد قرار دارد. بُرش الگوي اين سازند در ادامة برش سازند آب دراز، در حدود يك كيلومتري گردنة مزدوران اندازهگيري شده است.در محل بُرش الگو، سازند آب تلخ با 813 متر ضخامت، شامل شيل آهكي به رنگ خاكستري مايل به آبي و كمي مارن است.
نزديك به سطح بالايي سازند، لايههاي نازك ماسهسنگ رسدار و سنگآهك مارني- ماسهاي وجود دارد.در بُرش الگو، همبري سازند با سازند پاييني (آب دراز) و سازند بالايي (نيزار) همشيب و تدريجي است. روزنهداران بُرش الگو، سن اين سازند را سانتونين مياني و ماستريشتين پيشين تعيين كرده است. وكيل باغميشه (1376)، به دليل انقراض استراكود جنس Cythereis، سازند آب تلخ را پايان بخش كرتاسة كپه داغ ميداند.سازند آب تلخ بهترين گسترش را در خاور كپه داغ دارد. در 15 كيلومتري بُرش الگو، ضخامت سازند تا 1250 متر افزايش مييابد. سازند آب تلخ در بخشهاي باختري كپه داغ، تنها در ناوديس آيتامير ديده ميشود و در ديگر برشها، سازند آب تلخ يا رسوب نكرده و يا فرسوده شده است.