كامبرين در زاگرس

در پهنة زاگرس سنگهاي كامبرين دو رخسارة متفاوت دارند.

در منطقة فارس، بيشتر انباشتههاي تبخيري سري هرمز، سن كامبرين دارد و به نظر ميرسد كه سكوي فارس باريكههاي كافتي پركامبرين پسين تا زمان كامبرين ادامه داشتهاند، به گونهاي كه به باور اشتوكلين (1990)، « كمپلكس هرمز » همارز جانبي و زماني سازندهاي بايندور، سلطانيه، باروت، زاگون، لالون و عضو (1) سازند ميلا است و حتي قويدل سيوكي (1359) بر اساس شواهد پالينولوژي، در چاه شمارة (1) درنگ، مرز بالاي نمكهاي هرمز را متعلق به كامبرين بالايي ميداند. زاهدي (1379) نيز وجود نهشتههاي نمك كامبرين مياني را در زاگرس مرتفع گزارش كرده است و تغيير سن نمكها از پركامبرين پسين تا كامبرين سبب شده تا گاهي نمكهاي زاگرس به دو سن متفاوت دانسته شوند، ولي تداوم شرايط تشكيل نمك از پركامبرين پسين تا كامبرين پيشين بيشتر محتمل است.

در زاگرس مرتفع، سنگهاي كامبرين به ويژه در كوه دنا، زردكوه، اشترانكوه، سبزو، چالپرواري برونزد دارند. بُرش چالپرواري يكي از كاملترين رديفهاي كامبرين زاگرس است كه حدود 1356 متر ستبرا دارد (مطيعي، 1372). در اين نواحي (زاگرس مرتفع) رديفهاي كامبرين، سنگ رخسارهاي به طوركامل مشابه با البرز، آذربايجان و گسترههاي وسيعي از ايران مركزي دارند. شباهت سنگشناختي حاكي از شرايط يكسان رسوبي است، به گونهاي كه استفاده از نام سازندهاي كامبرين البرز – آذربايجان همچنان در پهنة زاگرس امكانپذير است .سازند سلطانيه : به عنوان رديفهاي آغازين كامبرين، در زاگرس مرتفع گزارش نشده است.

 ولي در زاگرس چينخورده، بخشي از سري هرمز ميتواند همارز جانبي سلطانيه باشد.سازند باروت : بهترين رخنمون را در كوه سبزو دارد كه شامل 152 متر دولوميت نازك لايه با ميانلايههايي از شيل سُرخ – ارغواني است. در كوه دنا، سازند باروت با 512 متر ضخامت، سنگشناسي مشابهي با كوه سبزو دارد. در اين نواحي، سازند باروت سنگواره ندارد، ولي با توجه به مقايسههاي منطقهاي، به سن كامبرين پيشين دانسته شده است.

سازند شيلي زاگون : در كوه دنا (283 متر)، سبزو، كوه لاجين و كوه گره شامل شيلهاي ميكادار رنگارنگ، از سُرخ ارغواني تا سبز – آبي، است كه به طرف بالا، به تدريج ماسهاي ميشود. به گونهاي كه رديفهاي پاياني آن از نوع ماسهسنگ‎‎هاي سُرخرنگ و ريزدانه و شيل است. مانند ديگر نقاط ايران، در كوههاي زاگرس هم زاگون سنگواره ندارد، ولي با توجه به جايگاه چينهشناسي به سن كامبرين پيشين است.

سازند ماسهسنگي لالون : در بيشتر نقاط زاگرس مرتفع، به جز زردكوه، رخنمون دارد. اگرچه در اين نواحي ماسهسنگهاي كوارتزي ارغواني رنگ لالون شبيه رديفهاي مشابه با ديگر نقاط ايران است، ولي نبوي (1354) بر اين باور است كه، در مقايسه با ديگر نواحي، ماسهسنگ‎‎هاي لالون زاگرس رنگ روشنتري دارد و كمتر كوارتزي است.

سازند ميلا : در زاگرس به خوبي با بُرش الگوي آن در البرز قابل مقايسه است (مطيعي، 1372). اگرچه گاهي به اين نهشتهها « سازند بازفت » گفته شده ولي واژة سازند ميلا كاربرد بيشتري دارد. شمال دره بازفت، زردكوه، كوه سبزو، كوه لاجين، كوه گره و كوه دنا، بخشهايي از زاگرس مرتفع هستند كه سازند ميلا رخنمون دارد.

ستودهنيا (1975)، سازند ميلاي زاگرس را به سه عضو تقسيم كرده است.

عضو A (در پايين)، حدود 70 متر دولوميت با كمي شيل است كه سنگوارة شاخص ندارد.

عضو B (در وسط)، ضخامت متغيري (26 تا 137 متر) شيلهاي سُرخ – سبز و سيلت سنگ است كه در قسمت مياني آن تناوبي از دولوميت وجود دارد. اين عضو هم سنگوارة بارز ندارد.

عضــو C (در بــالا )، تنـــاوب منظمـــي از سنگآهك نـــازكلايـــه و شيـــل است كه گاهـــي لايههـــاي ماسهسنگـــي و دولوميتــي به آن افــزوده ميشود.

بــر اساس سنگــوارههايــي ماننـــــد Billingsella cf. rhombo, Billingsella sp., Obolus sp.، سن اين عضو، كامبرين مياني تا پسين است، ولي بر اساس مطالعات گرده شناسي، قويدل (1990) اكريتاركهاي عضوC را به سن كامبرين مياني تا بالايي و تا حدي ترمادويسين آغازين از اردويسين ميداند.

اردويسين در ايران
           عنوان: مقدمه

در ايران سنگهاي اردويسين گسترش محدود دارند و به استثناي ناحية شيرگشت، در ديگر ساير، سنگهاي اردويسين با يك واحد آواري از ماسهسنگهاي كوارتزي سفيدرنگ آغاز ميشود كه با سنگهاي كهنتر ارتباط ناپيوستـــه از نوع دگرشيبي فرسايشي دارد. با اين حال، در ناحية كلمرد (باختر طبس) همبري انباشتههاي اردويسين با سنگهاي پركامبرين (سازند كلمرد) از نوع دگرشيبي زاويهاي و با گرانوديوريتهاي اين زمان (پركامبرين) از نوع دگرشيبي آذرينپي است (شكل 4-3).  وجود برونزدهاي مشترك سنگهاي كامبرين و اردويسين سبب شده تا همبري سنگهاي ياد شده پيوسته دانسته شود، در حالي كه ناپيوستگيهاي ياد شده شواهدي از يك ايست رسوبي پيش از اردويسين است كه به جز فرونشست شيرگشت در ديگر نقاط ايران اثرگذار بوده است.

به جز ناحية تالش و لرستان كه سنگهاي اردويسين كربناتي است، در ديگر نقاط ايران، رديفهاي اردويسين بيشتر از نوع شيل، سيلت سنگ و ماسهسنگ است كه به داشتن رنگ متمايل به سبز و سنگـوارههايـي از نوع تريلوبيت، بازوپـا و سيستوييدها شاخص هستند. ثابت بودن نسبــي رخسارة سنگهاي اردويسين ميتواند حاكي از محيطهاي دريايي كم ژرفاي كنار قاره در سراسر ايران باشد. اشتامفلي (1978) محيط تهنشيني اين رسوبات را به يكي از مسيرهاي عبور درياي برقارهاي ايران مركزي با تتيس كهن دانسته است، ولي لاسمي (1379) به محيطهاي رسوبي ژرف باور دارد كه به تدريج به نهشتههاي فلات قاره و سپس نهشتههاي ساحلي تبديل ميشده است.

 جدا از سنگهاي رسوبي، در نواحي ماكو، اسفراين، جنوب خاوري زون سنندج – سيرجان و كوههاي تالش، سنگهاي اردويسين ايران داراي انواعي از سنگهاي آذرين بيروني هستند كه بيشتر از نوع گدازههاي بازيك زيردريايي است. اشتامفلي (1978)، بربريان (1981)، علوي (1991)، روانههاي بازالتي ياد شده را بخشي از مجموعة ماگمايي اردويسين – سيلورين ميدانند كه در اثر نخستين شكستگي سكوي پالئوزوييك ايران شكل گرفتهاند.توزيع جغرافيايي سنگهاي اردويسين در نقاط مختلف كوههاي البرز – آذربايجان (اسفراين، شمال شاهرود، عَلَمكوه، ميلا كوه، طالقان، آبيك، خلخال، ماكو، تالش، اروميه، مهاباد، شمال باختري تبريز)، ايران مركزي (شيرگشت، كلمرد، كرمان، 000) و زاگرس (زردكوه، گهكم، فراقان) نشان ميدهد كه با وجود رخنمونهاي محدود و پراكنده، پيشروي درياي اردويسين بسيار گسترده بوده است، به طوري كه حتي پارهاي از فرازمينهاي كهن پركامبرين مانندكلمرد (باختر طبس) و عَلَمكوه (باختر كلاردشت) با درياي پيشروندة اردويسين پوشيده شدهاند. و لذا، نبود و كمبود رخنمونهاي اردويسين را ميتوان حاصل چرخههاي فرسايشي پس از اردويسين دانست.از نظر سن، سنگهاي اردويسين ايران به طور كلي به اردويسين پيشين تا مياني تعلق دارند. اما، در شمال باختري كرمان و در زاگرس،

 تغييرات سني رديفهاي مورد سخن تا اردويسين پسين است. نبود سنگهاي اردويسين پاياني ميتواند نتيجة پسروي دريا و آغاز جنبشهاي معادل كالدونين باشد هر چند كه چرخههاي فرسايشي بعدي نيز در فرسايش و حذف مؤثر بودهاند. افت سطح دريا در نتيجة يخبندان اردويسين پسين كه به ظاهر عربستان را تحت تأثير قرار داده ميتواند در پسروي درياي اردويسين پاياني نقش داشته باشد. گفتني است كه از شواهد يخبندان اواخر اردويسين عربستان، در ايران اثري ديده نشده كه شايد نشانگر اين نكته باشد كه ايران در عرضهاي شماليتر قرار داشته است. با وجود يكي بودن رخسارههاي سنگي، بررسي سنگهاي اردويسين در سه پهنة البرز – آذربايجان، ايران مركزي و زاگرس ميتواند بيانگر نام و ويژگيهاي چينهشناختي اين انباشتهها باشد.

اردويسين در البرز – آذربايجان

در البرز –آذربايجان، نهشتههاي اردويسين رخنمون متعدد، ولي گسترش محدود دارند و در همه جا پس از يك ايست رسوبي، به طور همشيب، بر روي سنگهاي كامبرين و يا قديميتر قرار دارند. در اين نواحي (البرز – آذربايجان) سه واحد سنگچينهاي « لشكرك »، «عضو 5 سازند ميلا » و « سازند قلي » نشانگر رديفهاي اردويسين اندكه از ميان آنها سازند لشكرك كاربرد بيشتري دارد.سازند لشكرك : با 175 متر ضخامت، توسط گانسر و هوبر (1962) شناسايي و توسط گلاس (1965)، در خاور قلة لشكرك (شمال طالقان، باختر كلاردشت) مطالعه و معرفي شده كه مرز زيرين آن با سازند لالون گسلي و در بالا با سازند آهكي مبارك (كربنيفر) پوشيده ميشود. بُرش الگوي سازند لشكرك متشكل از سه واحد زير است.

 1- 95 متر، شيل و ماسه سنگ با يك افق 60 متري از دولوميت زرد تا سُرخ چرتدار بدون فسيل در قاعده.

 2- 25 متر، سنگآهك گرهدار به رنگ سُرخ همراه با تناوبي از مارن، داراي تريلوبيت، سيستوييد و بازوپا.

3- 55 متر، تناوبي از شيل و ماسهسنگ همراه با لايههاي نازكي از سنگآهك بي فسيل (در بالا).دولوميتهاي چرتدار واحد پاييني با رديفي از ماسهسنگ كوارتزي پوشيده ميشود و با تناوبهاي شيل و ماسهسنگ ادامه مييابد. 60 متر دولوميت چرتدار بُرش الگو در همه جا وجود ندارد و به دو طرف، پس از نازك شدن از بين ميرود و سازند لشكرك بيشتر با افق ماسهسنگ كوارتزي سفيدرنگ آغاز ميشود. به نظر ميرسد دولوميتهاي چرتدار مورد سخن بخشي از سنگهاي كامبرين (سازند ميلا) هستند و لذا شايسته است از سازند لشكرك حذف گردند. بر اساس سنگوارههاي موجود، به ويژه Orthia, Michelinoceras sp., Orthoceras sp., Endoceras sp. سن سازند لشكرك اردويسين پيشين تا مياني است.

« عضو 5 سازند ميلا »، 129 متر شيل، ماسهسنگ و سنگآهكهاي نازك لايه است كه با افقي از كوارتزيت سفيدرنگ آغاز ميشود و ارتباط ناپيوستهاي با عضوهاي كهنتر سازند ميلا دارد. ويژگيهاي سنگي و سني اين عضو مشابه سازند لشكرك است به همينرو، كميتة ملي چينهشناسي ايران استفاده از واژة عضو 5 سازند ميلا را توصيه نميكند و نظر بر اين است كه در تمام نقاط البرز – آذربايجان به سنگهاي اردويسين، سازند لشكرك گفته شود.

سازند قلي (Qelli Fm): در 50 كيلومتري جنوب باختري شهرستان بجنورد، در زير شيلها و ماسهسنگهاي سبزرنگ اردويسينحدود 160 متر آگلومرا به رنگ سبز روشن همراه با سنگهاي آتشفشاني قليايي وجود دارد. حضور آتشفشاني‎‎هاي ياد شده سبب گرديده تا افشار حرب (1373) از نام سازند قلي استفاده كند كه شامل سه بخش جداگانه است:بخش پاييني با 262 متر ضخامت شامل آگلومرا، سنگهاي آتشفشاني قليايي، سنگآهك، شيل و شيل آهكي است.بخش مياني با 412 متر ضخامت شامل شيل، ماسهسنگ، سيلت سنگ قهوهاي، سيلت آهكي و شيل ميكادار است.بخش بالايي با 224 متر ضخامت شامل شيل سيلتي، ماسهسنگ، سيلت ماسهسنگي و شيل است. جدا از بُرش الگو (روستاي قلي – باختر اسفراين) سازند قلي را ميتوان در نواحي سالوگ، گزن، جلگة شقان، جنوب خاوري گرگان ديد. در بين روستاهاي خوش ييلاق و تيلآباد (در امتداد راه شاهرود به آزادشهر) 115 متر تناوب شيل و ماسهسنگ ميكادار به رنگ خاكستري زيتوني وجود دارد كه در قاعدة آن 65 متر بازالت و آگلومرا ديده ميشود (اشتامفلي، 1974). ميتوان اين مجموعه را با سازند قلي مقايسه كرد. ساختهاي رسوبي، دانهبندي تدريجي، قالب حفر شدگيهاي قاشقي و شياري، لايهبندي مورب، چينهاي لغزشي، لايهبندي پيچيده و چرخههاي كامل و ناقص بوما سبب شده تا لاسمي (1379)، انباشتگي سازند قلي را در يك درياي ژرف و توسط جريانهاي توربيديتي بداند.لازم به ذكر است كه گدازههاي اردويسين محدود به البرز خاوري نيست. در ناحية كلور از توابع خلخال، گدازههاي زيردريايي، به رنگ سبز تيره، وجود دارد كه تناوبهاي كربناتي درون آن حاوي كنودونتهاي اردويسين است (حمزهپور، 1970).

اردويسين در ايران مركزي

در گسترههاي وسيعي از ايران مركزي، سنگهاي اردويسين شامل نهشتههاي دريايي از نوع شيل، ماسهسنگ، مارن و سنگهاي كربناتي با فسيل تريلوبيت، بازوپا، كنودونت و 000 است در ناحية شيرگشت، روتنر و همكاران (1968) به اين انباشته‏ها « سازند شيرگشت » نام دادهاند كه سومين سازند از گروه ميلا است.بُرش الگوي سازند شيرگشت با ستبراي حدود 1236 متر، ضخيمترين انباشتههاي اردويسين ايران است. بخش زيرين اين سازند شامل 57 متر سنگآهكهاي گرهكدار با ميانلايههايي از مارن است كه با چند ده متر سنگآهكهاي ماسهاي سُرخ فسيلدار پوشيده ميشود. ولي، حجم اصلي سازند شيرگشت را انباشتههاي شيلي و ماسهسنگي سبز رنگ تشكيل ميدهد كه ميانلايههايي از سنگهاي كربناتي آهكي دارد. بر خلاف ديگر نقاط ايران، در ناحية شيرگشت گذر كامبرين پسين (سازند درنجال) به اردويسين (سازند شيرگشت) تدريجي است و يك لايه سنگآهك داراي بازوپايان به نام لايههاي بيلينگلا اين دو را از همديگر جدا ميسازد. تجمع سنگوارههاي گوناگون، سن اردويسين پيشين تا مياني را براي سازند شيرگشت تعيين ميكند.جدا از تفاوتهاي درخور توجه ضخامت، ويژگيهاي سنگي سازند شيرگشت كم و بيش در ساير برونزدهاي اردويسين ايران مركزي به ويژه نواحي كلمرد، ازبكوه، جام، انارك، كرمان و 000 حفظ شده است و به همين دليل در همه جا از نام سازند شيرگشت استفاده ميشود. خور، تنها ناحيهاي از ايران مركزي است كه سنگهاي اردويسين آن دگرگوني و به سن اردويسين پسين است (آيستوف، 1984).

اردويسين در زاگرس

در كوههاي زاگرس، همانند ديگر نواحي ايران، رخسارة چيرة سنگهاي اردويسين رديفهاي شيلي – ماسهسنگي متمايل به سبز است كه به ويژه در كوه سورمه، زردكوه، چالي شه و كوه فراقون برونزد دارند. در كوههاي زاگرس سه واحد سنگچينهاي زير نشانگر نهشتههاي اردويسين هستند:

1- سازند ايلبيك : شامل حدود 273 متر شيل و ماسهسنگ است كه به طور همشيب و مابين سازند ميلا (در زير) و سازند زردكوه (در بالا) قرار دارد. در نواحي كه سازند زردكوه وجود ندارد (كوه چاليشه) مرز بالايي سازند ايلبيك با سازند فراقون (پرمين) از نوع دگرشيبي است.

2- سازند زردكوه : كه فقط در امتداد زردكوه رخنمون دارد شامل شيلها و ماسهسنگهاي دانهريز است كه توسط ستودهنيا به دو عضو غير رسمي تقسيم شده است. عضو پاييني زردكوه حدود 90 متر شيل و ماسه سنگ است كه با همبري ناگهاني و پيوسته بر روي سازند ايلبيك قرار دارد و به داشتن تريلوبيت شاخص است. عضو بالايي سازند زردكوه با حدود 247 متر ضخامت همچنان از نوع شيل و ماسهسنگ است كه در بخش مياني آن يك لاية كنگلومرايي وجود دارد. اين عضو، به داشتن گراپتوليت، بارز است. تريلوبيتهاي عضو پاييني و گراپتوليتهاي عضو بالايي سازند زردكوه مبين سن اردويسين است، ولي، آكريتاركها، كيتينوزواها و اسكلوكودونتها نشان ميدهد كه 110 متر قسمت زيرين سازند زردكوه به آشكوب ترمادويسين پسين و بخش بالايي آن معرف آشكوب آرنيگين تا لانويرنين از اردويسين ميباشد (مطيعي، 1372).بر اساس مطالعات برگريزان (1373)، ستون قائم سنگهاي اردويسين شمال بندرعباس، گوياي يك چرخة (توالي) بزرگ كم ژرفا شونده است كه در آن، نهشتههاي بخش ژرف دريا به تدريج به نهشتههاي فلات قارة زير پاية امواج توفاني و سپس به نهشتههاي ساحلي تبديل ميشود و سرانجام به ناپيوستگي پيش از سيلورين پايان ميپذيرد. اين ناپيوستگي ممكن است در نتيجةگسترش يخچالهاي پايان اردويسين باشد (لاسمي، 1379).

3- سازند سياهو : نام جديدي است كه به رديفهاي شيلي و ماسهسنگي اردويسين زاگرس داده شده است. بُرش الگوي اين سازند را قويدل (1373) در تنگ زكين كوه فراقون، در فاصلة 65 كيلومتري شمال بندرعباس مطالعه و معرفي نموده است.در بُرش الگو، سازند سياهو با 807 متر ستبرا، با حدود 30 متر ماسهسنگ الوان، دانه درشت و قلوهدار داراي ساخت‏هاي رسوبي موج نقش و لايهبندي متقاطع آغاز ميشود و با توالي به نسبت همگني از شيلهاي سيلتي ميكادار به رنگ زيتوني – خاكستري، ماسهسنگهاي ريزدانة خاكستري و سنگآهكهاي قهوهاي فسيلدار ادامه مييايد. در محل بُرش الگو، همبري پاييني مشخص نيست ولي، در ديگر نقاط، همچون ارتفاعات لرستان و خوزستان با سازند زردكوه است. مرز بالايي اين سازند به يك دگرشيبي فرسايشي است.با وجود اورتوسراس، تريلوبيت، كرينوييد، بريوزوآ و بازوپاي فراوان، تعيين سن سازند سياهو تنها بر مبناي ارزش چينهشناسي گونههاي مختلف پالينومورف قرار داردو قويدل، در محل بُرش الگو 100 گونه پالينومورف شناسايي كرده كه در 6 زون زيستي آكريتارك و 4 زونزيستي كيتينوزوآ سامان داده شدهاند.

 بر پاية مطالعات ياد شده، زمان اردويسين بالايي (كارادوسين – آشگيلين) براي سازند سياهو پيشنهاد شده است. گراپتوليتهاي مطالعه شده توسط ريكارد و همكار ( 2000 ميلادي) منجر به شناسايي دو زون زيستي شده است. زون زيستي persculptus متعلق به آشكوب آشگيل از اردويسين پسين و زون زيستي conceps كه متعلق به جوانترين قسمت اردويسين پسين است. جدا از بُرش الگو، سازند سياهو همچنان در كوه سورمه، چند چاه اكتشافي در فارس، ولي به ضخامتهاي متغير، شناسايي شده است.سنگوارههاي گوناگون، معرف محيطهاي دريايي است، ولي ساختهاي رسوبي فراوان كه در افقهاي مختلف سازند سياهو وجود دارد، حاكي است كه درياي اردويسين زاگرس ژرفاي چنداني نداشته است. ويژگيهاي سنگي سازند سياهو و جايگاه چينهشناسي آن به خوبي قابل قياس با نهشتههاي شيلي – ماسهسنگي اردويسين ديگر نواحي ايران و معرف شرايط يكسان رسوبي است. (شكل 4-3)

سيلورين در ايران:

مقدمه

جغرافياي ديرينه و چگونگي پراكنش سنگهاي سيلورين در ايران اين باور را به وجود آورده است كه به لحاظ تداوم حركات شاغولي وابسته به رخداد كالدونين و يا گسترش جهاني يخچالها و افت سطح درياها، در زمان سيلورين خشكي ايرانزمين وسعت بيشتري داشته و به همينرو، در ايران، دورة سيلورين، يك دورة نبود رسوبگذاري است. با اين حال، در نواحي محدودي از البرز خاوري، ايران مركزي و جنوب خاوري زاگرس سنگهايي به سن سيلورين گزارش شده است. به همين دليل، نبوي (1355) بر اين باور است كه در پيامد جنبشهاي زمينساختي كالدوني، بخش شمال و شمال باختري ايران به صورت خشكي (خشكي كالدوني) درآمده است.

 مرز خاوري اين خشكي از عليآباد گرگان آغاز و پس از گذر از سمنان و محلات به زردكوه بختياري رسيده است. ولي، وجود سنگهاي سيلورين در تالش، محدودة اين خشكي را پرسشآميز ميسازد.سنگهاي سيلورين ايران بيشتر شامل شيل، سنگ آهك و ماسهسنگي حاوي انواع گراپتوليت، مرجان، بازوپايان، تريلوبيت و كنودونت است كه نشانگر محيطهاي رسوبي از نوع كم ژرفا است. يكي از ويژگيهاي سنگهاي سيلورين ايران، فراواني سنگهاي آتشفشاني از نوع بازالتهاي زيردريايي است كه تأييدي بر يك مرحلة بازشدگي(Opening Stage) در پوستة كراتوني سكوي پالئوزوييك ايران است. گفتني است در برخي نقاط ايران (جنوب گرگان، جنوب خاوري زون سنندج – سيرجان)، سنگهاي آذرين سيلورين نسبت به سنگهاي رسوبي اين زمان گسترش بيشتري دارند.

سيلورين در ايران مركزي

براي نخستين بار، روتنر و همكاران (1968)، براي سنگهاي سيلوريـن ايران مركزي نام «سازند نيـــــور(Niur Fm.) » را انتخاب كردند كه نخستين سازند از گــــروه گوشكمر(Gushkamar Group) است و در محل بُرش الگو (روستاي نيوار در جنوب خاوري ازبكوه) متشكل از 446 متر سنگآهكهاي قهوه اي تيرة مرجاندار با ميانلايههاي ناچيز از شيل و يك بخش دولوميتي در قسمت زيرين است. رخسارة سنگهاي سيلورين بُرش الگو در تمام ايران مركزي ثابت نيست، به گونهاي كه در ناحية شيرگشت، سازند نيور شامل 628 متر نهشتههاي ماسهسنگي سفيدرنگ همراه با لايههاي آهكي فسيلدار است كه به عنوان برش مرجع (Reference Section) شناخته ميشود و همين رخسارة آواري سيلورين است كه در بسياري از نواحي ايران مركزي از جمله جام، ترود، شمال بافق، انارك، كاشان و 000 عموميت دارد و معرف رخسارههاي آواري حاصل از كوهزايي كالدونين است.

 يكي از ويژگيهاي سنگهاي سيلورين ناحية شيرگشت حضور جريانهاي گدازه تيرهرنگ با تركيب بازالت اوليويندار است كه به طور عموم در بخش پاييني سازند جاي دارند و يادآور تكاپوهاي آتشفشاني سيلورين البرز خاوري است. افزون بر ناحية شيرگشت، گدازههاي بازي سيلورين، همچنان بخشي از سنگهاي سيلورين نواحي جام، ترود، شمال بافق و زرند كرمان را تشكيل ميدهد.فراواني مرجان، بازوپايان، كنودونت و انواع گوناگوني از پالينومورفهاي دريايي (آكريتارك، كيتينوزوا و 000) در بُرش الگو و بُرش مرجع و مطالعة دقيق اين سنگوارهها سبب شده، تا ضمن تأييد محيط رسوبي درياي كم عمق و نزديك به ساحل، سن سيلورين مياني – پسين سازند نيور مسجل باشد.در خاور ايران مركزي به ويژه در نواحي طبس، جام (سازند بزكوه، علوي ناييني، 1972)، باختر كاشمر، كاشان، انارك، نيشابور، خور، شمال بافق، زرند كرمان، رفسنجان، رخسارههاي آواري و گاه گدازههاي آتشفشاني سازند نيور گسترش درخور توجه دارند.

 با وجود اين، در شمال كرمان (ناحية زرند) رسوبات سيلورين بيشتر از نوع سنگآهك تيرة فسيلدار همراه با دولوميت، كوارتزيت و شيل است كه لايههايي از گچ و دست كم سه افق گدازه دارد. اگر چه رخسارة اين سنگها يادآور بُرش الگوي سازند نيور است، ولي گوناگوني سنگشناسي گوياي شرايط و نوع محيط رسوبي متفاوت است. در ضمن در ناحية ترود، سنگهاي دگرگوني وجود دارد كه از نظر چينهشناسي و سنگشناسي شباهت زياد به سازند نيور دارند به باور هوشمندزاده و همكاران (1357) در اثر فاز كوهزايي پيش از آپتين (سيمرين پسين) دگرگون شدهاند، ولي احتمال دگرگوني اين سنگها در زمان باژوسين – باتونين (سيمرين مياني) بيشتر است.

سيلورين در البرز

به جز ناحية تالش، گسترش سنگهاي سيلورين البرز منحصر به بخش خاوري اين كوهها است. نواحي جاجرم، كوه كورخود، رباط قرهبيل، بجنورد، شمال شاهرود، بخشهايي از البرز خاوري هستندكه برونزدهايي از سنگهاي سيلورين دارند. در نواحي رباط قرهبيل، جاجرم و همچنين در ناحية قلي، سنگهاي سيلورين شامل يك بخش شيلي تريلوبيت و مرجاندار در پايين، يك بخش كربناتي حاوي مرجان و بازوپايان در وسط و يك بخش ماسه سنگي در بالا است. در برش رباط قرهبيل و جاجرم، در بالاي بخش كربناتي پاييني، افقهاي بازالتي وجود دارد كه افشار حرب (1373)، آنها را با بازالتهاي سلطان ميدان ناحية گرگان قابل قياس ميداند. رخسارة سنگهاي سيلورين البرز خاوري مشابه ايران مركزي است. به همين دليل، در البرز خاوري هم براي رديفهاي سيلورين از نام « سازند نيور » استفاده شده است.

 جدا از سازند نيور، يكي از واحدهاي سنگچينهاي سيلورين البرز خاوري « بازالتهاي سلطان ميدان » است كه جايگاهي بين سنگهاي اردويسين و دونين دارد و ويژگيهاي آن در بخش ماگماتيسم پالئوزوييك بيان خواهد شد.در البــرز باختري، به ويژه در ناحية فومنات (كلارك، 1975) و خلخال (حمزهپور، 1970) رديفهايي از سنگآهك ضخيملايه، سُرخرنگ و حاوي سرپايان وجود دارد كه به طور غيررسمي به نام « سازند درو (Derow Fm.) » نامگذاري شده و تغييرات سني آن از اردويسين تا دونين پيشين است و لذا ميتواند معرف بخشي از سنگهاي سيلورين البرز باشد. سنگ رخسارة استثنايي و نيز گسترش محدود برونزدهاي ياد شده تعلق آنها را به حوضههاي رسوبي مستقل و متفاوت از البرز خاوري و ايران مركزي تداعي ميكند.

سيلورين در زاگرس

در كوههاي زاگرس، نهشتههاي سيلورين به طور عمده دركوه گهكم، فراقون، دامنة جنوبي زردكوه و يا در چاههاي اكتشافي زيره (فارس ساحلي) و پارس (خليج فارس) گزارش شدهاند كه شامل ضخامت متغيري (70 تا 700 متر)، شيلهاي خاكستري تيرهرنگ ميكادار و گراپتوليتدار است كه ميانلايههايي از ماسهسنگ و كمي سنگآهك دارد و در بيشتر جاها با يك واحد كنگلومرايي، به ضخامت 5/4 متر، در روي نهشتههاي اردويسين قرار دارد و با سنگهاي دونين پوشيده ميشود. همانند ديگر نواحي ايران، مرز زيرين و زبرين اين رسوبات از نوع دگرشيبي موازي است. فراواني گراپتوليت سبب شده تا در گذشته، به آن شيلهاي گراپتوليتدار سيلورين نام داده شود. ولي، در حال حاضر « سازند سرچاهان» معرف سنگهاي سيلورين زاگرس است كه بُرش الگوي آن توسط قويدل (1374) مطالعه و معرفي شده است.

سازند شيلي سرچاهان در محل بُرش الگو، (120 كيلومتري شمال بندرعباس)، حدود 102 متر ستبرا دارد كه با رديفهاي ماسهسنگ كنگلومرايي، آهك ماسهاي و سنگآهك آغاز و با شيلهاي ورقهاي خاكستري تيره و زيتوني حاوي تناوبهايي از ماسهسنگ و كمي سنگآهك ماسهاي داراي بازوپا ادامه مييابد.در محل بُرش الگو، مرز زيرين سازند سرچاهان به دولوميتهاي دانهريز صورتي رنگي است كه با سازند باروت (كامبرين پيشين) قياس شده است، ولي اين حد، وضعيت ثابتي ندارد. مرز بالايي سازند سرچاهان نيز ثابت نيست، در محل بُرش الگو، ناپيوسته و با سازند ماسهسنگي زاكين، به سن دونين است. به لحاظ سنگوارههاي شاخص مطالعات ديرينهشناسي انجام شده به روز و قابل اطمينان است وجود 54 گونة پالينومورف (آكريتارك، كيتينوزوآ، هاگ، اسكلوكودونت) قويدل را قادر ساخته است تا در سازند سرچاهان دو زون زيستي، حاوي گونههاي آكريتارك شناسايي كند.

به استنـاد كار و همكار (2000 ميلادي) گراپتوليتهاي سازنـد سرچاهان شامل زونهاي زيستي leptoichcca, conuolutus و scdgwickii هستند كه معرف سيلورين پيشيناند.سنگهاي گراپتوليتدار سيلورين زاگرس غني از مواد آلي است. اين باور وجود دارد كه سنگ منشأ مخازن گازي افق گروه دهرَم، رديفهاي سيلورين هستند (افشارحرب، 1380).

                                                       صفحه سوم              صفحه اول